امّا در اين ميان، آن چه آدمى را به فكر ايجاد حكومت واحد جهانى وامى داشت رسيدن به يك زندگى آرمانى همراه صلح و امنيت بود، نه جنگ و خون ريزى; چراكه فطرت و نهاد آدمى به وضوح صدا مى زد كه سرانجام صلح و عدالت، جهان را فراخواهد گرفت و مصلحى بزرگ بر جهان حاكم خواهد شد و عدالت جهانى را محقق خواهد ساخت.بر اين اساس قصد نگارنده، بررسى نظريه هاى مطرح شده در رابطه با تشكيل حكومت واحد جهانى، بمنظور استقرار صلح و عدالت جهانى مى باشد. لذا مطالب اين پژوهش در دو بخش ارائه مى شود.
بخش اول
مرورى بر تاريخچه ى انديشه ى حكومت جهانى; در اين بخش ضمن تبيين مبانى نظرى چنين تفكرى، ديدگاه انديشمندان كلاسيك و معاصر در اين رابطه توضيح داده مى شود.بخش دوم
حكومت واحد جهانى در انديشه ى سياسى اسلام;در اين بخش ضمن تبيين ديدگاه اسلام در رابطه با ايجاد حكومت واحد جهانى و لزوم تشكيل چنين حكومتى، ديدگاه حضرت امام خمينى (رحمه الله) ارائه مى شود.بخش اول : مرورى بر تاريخچه ى انديشه ى حكومت جهانى
اعتقاد به وجود يك كشور واحد جهانى كه تمامى پهنه ى گيتى را شامل باشد، انديشه اى بود كه بشر از ديرباز به آن توجه داشته است. منشأ وحدت تمامى بشر ناشى از وجود نظم و هماهنگى كامل در جهان آفرينش است كه خداى منان آن را خلق كردهو انسان نيز دريافته بود كه جهت دست يابى به كمال و سعادت واقعى بايستى زندگى خود را بر مبناى يك نظم و هماهنگى اى پى ريزى نمايد و لذا اين نظم و هماهنگى را در قالب تشكيل يك نظام واحد كه مى بايستى بر كل دنيا حاكم مى گرديد، پى گيرى نمود.