نتيجه گيرى
نظريه ى مهدويت، در راستاى حركت اصلاح طلبانه ى انبيا و اولياى الهى است و اصلاحات مهدوى ، تنها راه نجات بشر است.اساس «نجات» در اين نظريه،«وحدت و توحيد» در همه ى جهان است. يعنى در «بُعد مديريت»، از يك سو بايد به «وحدت مديريت» برسيم كه جهان با يك حكومت اداره شود و از سوى ديگر ، اين مديرت ، بايد «مديريت توحيدى» باشد كه جهان بر پايه ى مبانى الهى اداره شود كه اين خود به معنى «منصوب بودن حاكم از جانب خدا»، «پذيرش آزادانه ى اين حاكم از جانب مردم»،«عمل به فرامين خدا» ،«سامان يافتن امور مردم» و «سلوك مهربانانه ى حكومت با مردم» است .در «بُعد قانون» از يك سو بايد به «وحدت قانون» برسيم كه مبناى رفتار بشر، واحد باشد و از سوى ديگر اين قانون واحد ، بايد «قانون توحيدى» باشد كه به رفتار واحد بشر ، رنگ توحيد دهد .
در «بُعد معرفتى» بشر بايد به «معرفت توحيدى» برسد كه در آن نظام معرفتى بشر بر اساس تفكر توحيدى شكل گيرد و بشر در سايه ى آن به تكامل و تعالى دست يابد . به بيان ديگر ، معرفت ، «سازنده ى بشر» باشد نه «ساخته ى بشر».
در سايه ى اين اصلاحات ، تاريخ به مسير صحيح خود باز خواهد گشت و بشر از خطر نابودى نجات خواهد يافت.اين، معنى روايت هايى است كه اهل بيت (عليهم السلام) را به كشتى نوح تشبيه كرده است . رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرموده است : ألا انّ مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من قومه مَن ركبها نجا و مَن تخلّف عنها غرق ; (1)
1- الحاكم النيسابورى، محمد بن عبدالله، المستدرك على الصحيحين، ج 3 ، ص 150 و ج 2 ، ص 343 .