حكومت مهدوى - بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت - جلد 2

پدید آورندگان: ابراهیم آودیچ، مهدی رستم نژاد، حجت کشفی، رینان ارون رونگسای، سیدصاق سیدنژاد، معروف عبدالمجید، سیدمجتبی آقایی، علی اسلامی، محمدهادی معرفت، ابراهیم رمضانیان، محترم شکریان، عباس پسندیده، محمد نقی زاده، محمدهادی یوسفی غروی، سید اصغر جعفری، لیلی حافظیان، محمد مطیع الرحمن، صلاح علی الکامل، غلامحسین احمدی، فرج الله هدایت نیا، محمد مددپور؛ مترجمان: مرصاد حاج آلیچ، محمدعلی سوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكومت مهدوى

امام مهدى  (عج) در وقت موعود قيام مى كند و عالم را از پرتو نور جمالش منوّر مى فرمايد و اين وعده ى خدا(1) تخلّف ناپذير(2) است.در اين بخش از مقاله دورنمايى از حكومت مهدوى از ديدگاه امام خمينى (رحمه الله) ارائه مى گردد.

الف) عكس العمل ها

آن گاه كه آن عزيز سفر كرده بازگردد و آيه ى شريفه ى «استخلاف»(3) و وعده ى الهى را محقق نمايد، عده اى در برابر آن حضرت موضع گيرى مى نمايند.

1- تكفير و تكذيب حضرت مهدى  (عج)

امام راحل(رحمه الله) در اين خصوص فرموده است:

«در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مى شود، لكن حب هاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حب هاى نفسانى است كه در بعضى روايات هست كه حضرت مهدى (عج) را تكفير مى كنند.» (4)

از امام به حق جعفر صادق (عليه السلام) درباره ى آيه ى:

( اذا تتلى عليه آياتنا قال اساطير الاوّلين )(5)

نقل شده است كه فرمود:

« يعنى تكذيبه بالقائم  (عليه السلام) اذ يقول له لسنا نعرفك، و لست من ولد فاطمة  (عليها السلام) ، كما قال المشركون لمحمّد  (صلى الله عليه وآله) » .(6)

مضمون برخى از روايت هاى ديگر آنست كه اگر مردم بدانند كه وقتى امام (عليه السلام)بيايد چه مى كند، بيشترشان دوست دارند كه او را نبينند به خاطر آن چه كه از مخالفين به قتل مى رساند. حتى بسيارى از مردم مى گويند او از آل محمد(صلى الله عليه وآله) نيست.(7)


2- مخالفت برخى فقيهان

بعضى از فقيهان و دانشمندان، وقتى اعمال امام زمان و اقدامات آن حضرت را نمى پسندند با او به مخالفت بر مى خيزند:

« در روايات قريب به اين معنا دارد كه بعضى فقهاء عصر با ايشان مخالفت مى كنند. » (8)

روايتى است طولانى كه در بخشى از آن آمده است:

«...و يسير الى الكوفة، فيخرج منها ستّة عشر الفاً من البتريّة، شاكيّن فى السّلاح قرّاء القرآن، فقهاء فى الدّين، قد قرّحوا جباههم، و شمّروا ثيابهم، و عمّهم النّفاق، و كلّهم يقولون: يابن فاطمة، ارجع لاحاجة لنا فيك، فيضع السّيف فيهم على ظهر النّجف...» (9)


3- مخالفت برخى از اصحاب قلم

پس از ظهور امام و اقدام عملى آن حضرت براى از ميان برداشتن نشانه هاى فساد، عده اى از قلم به دستان نيز با او به مخالفت بر مى خيزند:

«شما بدانيد كه اگر امام زمان  (عليه السلام) حالا بيايد، باز اين قلم ها مخالفند با او.» (10)

البته مخالفين هيچ قدرتى براى مقابله ندارند، در مقابل قدرت بى مثال امام زمان زبون و عاجزند.

«در زمان حضرت صاحب  (عليه السلام) حكومت واحد مى شود قدرت حكومت... عدالت يك عدالت اجتماعى در همه عالم مى آيد اما نه اين كه انسان ها بشوند يك انسان ديگر، انسان ها همان ها هستند كه يك دسته شان خوبند و يك دسته شان بد، منتها آنهايى كه بد هستند ديگر نمى توانند كه كارهاى خلاف بكنند.» (11)

1- ( وعدالله الّذين آمنوا منكم و عملوا الصّالحات ليستخلفنّهم فى الارض... ( النور: 24 / 55 .

2ـ ( ولن يخلف الله وعده ( الحج: 22 / 47.(در همين رابطه مراجعه شود به:خمينى، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 19، ص 154) .

3- مقصود آيه ى 55 سوره ى شريفه ى نور است و هم چنين آيه ى 5 سوره ى شريفه ى قصص: ( و نريد ان نمنّ على الذّين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين( مى باشد.

4- خمينى، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 16، ص 105 .

5- القلم: 68 / 15 . يعنى: «هرگاه آيه هاى ما بر او خوانده شود، گويد افسانه هاى پيشينيان است».

6- مجمع احاديث الام المهدى (عليه السلام)، (گردآورى)، ج 5، ص 457 .

7- «لو يعلم النّاس ما يصنع القائم اذا خرج لاحبّ اكثرهم الاّيروه ممّا يقتل النّاس... حتّى يقول كثير من النّاس ليس هذا من آل محمّد، لو كان من آل محمّد لرحم»، (ميزان الحكمة، (گردآورى: محمد محمدى رى شهرى)، مكتب الاعلام الاسلامى، 1367 ش، ج 1، ص 292، ح 1237).

8- خمينى، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 19، ص 181.

9- الطبرى، محمد بن جرير، دلائل الامامة، ص ص 456 و 455 .

10- خمينى، [امام] سيد روح الله، صحيفه نور، ج 10، ص 27.

11- همان، ج 20، ص 79 .

/ 598