دوگانگى شرق و غرب: پارسايى و ناپارسايى
در برابر شكاف هاى ژرف تمدن غربى و تناقض ها و دوگانگى، شرق و جهان اسلام و دنياى ايرانى نوعى پرهيزگارى و پارسايى را در برابر ناپارسايى شديد و نيست انگارى انفعالى مدرن و تجدد زده قرار مى دهد. اما مهم ترين ويژگى شرقى در زمانه، اگر هنوز شرقى وجود داشته باشد در غياب حضور مؤثر در سناريو و تقدير جهانى تكنيك و مدرنيته و بى استعدادى غريب شرق اسلامى در تعلق به جهان كنونى، در آن حالاتى حضور دارد كه بيان گر عالم دينى و اساطيرى و آن ساحت ماوراى جهان است كه در محدوده ى ساحت حياتى وجود انسان قرار دارد و اين عالم شهودى دينى ـ اساطيرى آهنگ روح انسان شرقى را موزون مى كند.اين عالم محلى براى بروز خارجى و تبديل شدن آن شهود دينى ـ اساطيرى شرقى به تقدير نظام مدرنيته نيست.اما هر امر مستورى مى تواند روزى بطور تام و تمام انكشاف حاصل كند و آن ناپارسايى مكانيكى دكارتى غرب را كه بيگانه از عالم سماع اساطيرى ـ دينى مشرق زمين است به مبارزه فراخواند. اين نگاه در غرب در پوشش تاريخى اختيارى نظام مكانيكى و مدرنيته قرار گرفته است، اما شرق به اضطرار باطن خويش را پوشانده و هستى اش را به غارت داده و دچار نيست انگارى منفعل اضطرارى نه اختيارى و اصيل شده است.