انقلاب اسلامى خاستگاه زايش تئورى برخورد تمدنها
انقلاب اسلامى با احياى تمدنى در عصر بحران معنويت تمدن غربى چالش هاى فكرى تازه اى را پيش روى انسان غربى قرارداد و اين واقعه پس از پايان جنگ سرد اهميت بيشترى يافت. به ويژه ماهيت جديد انقلاب كه امام خمينى (رحمه الله) آن را طرح كرده بود، اسلام را به مثابه يك نوع گرايش سياسى فرهنگى براى يكسان سازى و هم سازى، سازش با مبانى فرهنگ و تمدن غربى معرفى تلقى نمى كرد. راه جديد امام خمينى (قدس سره) با راه سنّتى روشن فكران دينى از سيدجمال تا شريعتى و جريان هاى فرهنگى شبيه نهضت آزادى متباين بود. بى آن كه بخواهيم در اين باب گزافه گويى كنيم.انقلاب اسلامى به اعتقاد راقم اين سطور انقلاب و نهضتى در حدّ همه ى نهضت هاى آماده گر دينى كه در آستانه ى عصر ظهور اديان و انقلاب هاى فرهنگى تمدنى جهان است نه چيزى فراتر از آن، چونان نهضت انبيا و معصومين.