منجى: محور بنيادين گفتگوى تمدن ها
مقدمه
محمد نقى زاده براى گفتگوى بين تمدن ها، هم موضوعات متعدد و متنوعى را مى توان برگزيد و هم به زبان ها و ابزار مختلف مى توان به آن پرداخت. نكته ى مهم اين است كه در اين زمينه همانند بسيارى زمينه ها نبايد به صورت انفعالى عمل كرد و به موضوع هاى روزمره و مصداق هاى پيش پا افتاده پرداخت و اسير جوّ حاكم جهانى شد و تمركز را بر جنبه ى مادى حيات انسان متوجه نمود. بلكه بهتر آن است كه براى اين گفتگو كه امرى هميشگى خواهد بود برنامه اى جدى و بلند مدّت را تدوين نمود كه طى آن مبانى اصلى حيات انسان مورد توجه قرار گيرد. در اين راه همت، جديت، پشتكار و كنكاش در متون و موضوع هاى مختلف اسلامى براى تبيين موضوع ها، روش ها و مصداق هاى گفتگو ضرورتى انكارناپذير است. همه ى موضوع هاى مطرح در اسلام (حتى اگر مستقيماً يا ظاهراً مشهود نباشد) مى توانند درسى و نكته اى را در اين زمينه در اختيار قرار دهند.كليات
درمورد ويژگى ها و موضوعهاى مرتبط با گفتگو، مباحث مختلف و متنوعى قابل طرح مىباشدكه به اختصار به برخى از آنها اشاره خواهد شد.اهداف گفتگو
ارتباط بين تمدن هاى مختلف مى تواند مشتمل بر يك يا چند موضوع متنوع همچون: قصد هدايت جوامع و تبليغ آرا و نظريات، اخذ آداب و سنن نيك، عبرت آموزى، تبادل آراى علمى و مبادله ى هرگونه دانش و محصول باشد.معناى گفتگو
دوطرفه بودن گفتگو يكى از مهم ترين عوامل معرف گفتگو مى باشد. تنها «گفتن» از يك طرف و «شنيدن» ازطرف ديگر مطرح نمى باشد، ضمن آن كه استقلال، هويت و احترام طرفين نيز محفوظ مى ماند. توجه به معناى گفتگو(1) نيز از اهميت برخوردار است. واژه ى «ديالوگ»، گفتگو و مذاكره به معناى متداول نيست، بلكه هم سخنى است. در هم سخنى قبل از آن كه زبان گشوده شود، گوش بايد باز باشد. آن كه گوش باز ندارد و خود را نيازمند شنيدن نمى داند براى گفتن نيز سخنى ندارد.(2)1- Dialog .2ـداورى اردكانى،رضا، اسلام وعلم دوستى، نامه فرهنگستان علوم، ش 12ـ13، فرهنگستان علوم ايران، تهران، 1378ش، ص 12.. نويسنده ى مقاله داراى مدرك دكتراى طراحى شهرى مى باشد .