بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
لذا، به طور طبيعى مرزها در نورديده شده، فرهنگ ها يك كاسه گشته و عناصر كليدى ساختار اجتماعى (اقتصاد، سياست، فرهنگ و)... همه به سوى يكسانى مى روند، و اين امر طبيعتاً اقتضاى تشكيل يك حكومت جهانى واحد است. اين حكومت براحتى و با همان انديشه كه در هر كشور محدود حكومت هاى موجود پيدا شده اند، ظاهر مى گردد. يعنى فرهنگ و ساختار اجتماعى آن «دهكده ى جهانى» حكومت خود را معين مى كند.از سوى ديگر، با توجه به سرچشمه ى اين انقلاب، يعنى تحول در عمليات با اطلاعات (انفجار اطلاعات) كه در غرب است، تفكر ليبراليسم بيش از هر فكر ديگر فرصت بسط و عرضه پيدا كرده است. اگر واقع بينانه نگاه كنيم بايد منتظر باشيم كه فرهنگ ها و تفكرهاى مختلف سياسى به نحو طبيعى در داخل فرهنگى غالب حل شوند و آن فرهنگ غالب همان دموكراسى ليبرال است. مردم عادى و عقل عرفى مقدمات اين برهان را خيلى راحت حس مى كند: صد سال پيش مردم يك شهر چگونه به هم دسترسى داشتند؟ سپس تلفن آمد، بعد تلويزيون، و بعد انقلاب عظيم اطلاعاتى كه همه را در يك ثانيه به يكديگر وصل مى كند و در واقع همه را به درياى واحد اطلاعاتى كه همه ى اطلاعات به صورت نهايى به آن سرازير مى شود متصل مى سازد. با اين احساس ذهن معمولى نتيجه ى استدلال را هم مى پذيرد.(1) نتيجه آن كه، اعتقاد به ايجاد يك حكومت واحد جهانى كه تمامى پهنه ى گيتى را شامل باشد، انديشه اى بوده كه بشر از دير باز به آن توجه داشته است. تقريباً همه ى مكاتب مهمى كه در طول تاريخ بشر پيدا شده اند اعم از الهى و غيرالهى، در انديشه ى برقرارى يك حكومت واحد جهانى بوده اند.