بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
شايد برخى ها اين ايده و آرمان را «اتوپيا»ى تخيلى و دست نيافتنى تصور كنند.(1) اما با نگرش در انديشه هاى بزرگ مشاهده مى شود كه اگر چنين جهانى دست نيافتنى، اتوپيايى و خيال گونه بود حتى حرفش هم مطرح نمى شد. وقتى انديشمندان و فلاسفه ى بزرگى مانند: افلاطون، ارسطو، سيسرون، اگوستين، توين بى، راسل و نظاير آن ها كه مردان انديشمند و صاحبان علم و معرفتند و توانسته اند به فرهنگ و تمدن بشر شكل داده و تأثيرات عميقى را بر محيط زندگى بر جاى بگذارند و از سوى ديگر براى آنان كه به تفكر با ارزش ارج مى نهند و نگران آينده و جامعه ى بشرى هستند آثار دانشمندان و تفكرات آن ها را رهنمونى پر ارزش تلقى مى نمايند; چنين جهانى را تصوير و تعريف مى كنند، حتماً مى تواند وجود داشته باشد و دست يافتنى هم مى باشد. اگر چنين جهانى قابل تبلور نبود، مكتب هاى توحيدى بشارتش را نمى دادند. پيدايش سازمان هاى مختلف و رنگارنگ جهانى مانند: جامعه ى ملل، سازمان ملل، جامعه ى جهانى حقوق بشر، صليب سرخ، بهداشت جهانى و سازمان جهانى حفظ محيط زيست و نيز صدور اعلاميه هاى عريض و طويل جهانى، همگى خود حاكى از اين است كه چنين دنيايى نياز فطرى بشر و عملى و امكان پذير است.(2) بنابراين، واقعيت اين است كه بشر از زمانى كه پا به عرصه ى حيات گذاشت،
همواره در پى ساختن دنيايى بود تا در آن همه ى بشر به نسبت از حقوق و امتيازات برابر برخوردار بوده و احساس امنيت و رضايت خاطر كنند.