بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت - جلد 2

پدید آورندگان: ابراهیم آودیچ، مهدی رستم نژاد، حجت کشفی، رینان ارون رونگسای، سیدصاق سیدنژاد، معروف عبدالمجید، سیدمجتبی آقایی، علی اسلامی، محمدهادی معرفت، ابراهیم رمضانیان، محترم شکریان، عباس پسندیده، محمد نقی زاده، محمدهادی یوسفی غروی، سید اصغر جعفری، لیلی حافظیان، محمد مطیع الرحمن، صلاح علی الکامل، غلامحسین احمدی، فرج الله هدایت نیا، محمد مددپور؛ مترجمان: مرصاد حاج آلیچ، محمدعلی سوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الف ـ
4- مدينه هاى مضاد با فاضله

فارابى فقط به ترسيم آرمان شهر خويش اكتفا نكرده بلكه براى بهتر شناساندن آن علاوه بر شرح ويژگى ها، اجتماعات مضاد با فاضله را نيز تبيين كرده است تا با در مقابل هم قرار گرفتن دو مدينه، هر يك بهتر شناخته شود.
فارابى چهار نوع مدينه ى مضاد را نام مى برد:

مدينه ى جاهله، مدينه ى فاسقه، مدينه ى ضاله و نوابت مدينه ى فاضله. (1) در اين بخش فقط عناصر و اجزاى تشكيل دهنده ى مدينه هاى مضاد بيان مى شود.
فلسفه ى وجودى مدينه، امت و مردم بر پايه ى دست يابى به سعادت واقعى، شناخت و راه هاى دست يابى به آن استوار است. فلسفه ى وجودى مدينه، امت و مردم غير فاضل، جهل و تجاهل و دست يابى به سعادت پندارى مبتنى است.(2)

افراد مدينه ى جاهله اصلاً سعادت را نمى شناسند و حتى به دل آن ها هم خطور نمى كند. اگر كسى يا كسانى در صدد شناساندن سعادت برآيند براى آن ها قابل فهم نيست، چرا كه اعتقادى به آن ندارند و اگر امورى را خير مى دانند فقط ظاهر آن ها را مى شناسند. سعادت نزد آنان در تندرستى، توانگرى و بهره مند شدن از لذت هاى مادى و هواهاى نفسانى نهفته است و شقاوت را در بر نياوردن امور فوق مى دانند.(3)

آنان اگر هم سعادت را بشناسند و راه دست يابى به آن را بدانند و رأى و انديشه اى مشابه رأى و انديشه ى مردم فاضله داشته باشند اما كردار و اعمال آنان به عكس فاضلان است(4) يا اگر در گذشته رأى و انديشه ى حقيقى داشته اند در گذر زمان با وارد كردن امور باطل ، قلب و تحريف در آن ها راه يافته، در نتيجه حق و باطل در هم آميخته شده، به گونه اى كه قدرت تمييز حق از باطل از آن ها سلب شده است و آراى آنان درباره ى حق فاسد گرديده است.(5) چه بسا رييس مدينه گاه تخيل دريافت وحى را مى كند و براى واقعيت جلوه دادن آن دست به خدعه، نيرنگ و تزوير دراز مى كند.(6) در بعضى از اين مدينه ها غايت مردم مال اندوزى و رفاه است و تمام تلاش آن ها براى دست يابى به لذت هاى حسى و خيالى متمركز است و روز به روز بر عيش و نوش شان مى افزايند.(7) در بعضى ديگر از مدينه هاى مضاد با فاضله غايت آن ها در قاهريت و لذت آنان در كسب قدرت نهفته است.

ساختار قدرت بر استبداد و ظلم استوار است. ملتى متجاوز و جنگ افروز به حساب مى آيند كه اين نوع كارها براى ايشان لذت آور است.(8) در پاره اى از آن ها مردم رها و آزاد هستند و آن چه بخواهند و اراده كنند، انجام مى دهند. مردمِ آن ها متساوى اند و بين آن ها هيچ برترى نيست، هيچ كس بر ديگرى تسلطى ندارد. اين نوع مدينه به لحاظ ظاهر آراسته اش محبوب همه است و همه طالب دست يابى به آن هستند و هر نوع خُلق و خوى در آن يافت مى شود; هم خوبى ها در آن يافت مى شود و هم بدى ها .(9)

در تمام اين مدينه ها، رياست مدينه بر اساس غايت مدينه شكل مى گيرد و در همه ى آن رذايل رييس بايد از همه سبقت جسته باشد. وظيفه ى رييس مهيا كردن شرايط و رفع موانع است تا مردم به غايت مطلوبشان دست بيابند. وقتى به فرض غايت مردم بر قهر و غلبه استوار باشد رييس آنان بايد قهارترين شان باشد و اگر گاه غايتشان كسب دارايى باشد رييس، داراترين آن ها باشد و ...

1- فارابى، محمد بن طرخان، السياسة المدنية، ص 99 و فارابى، محمد بن طرخان، آراء اهل المدينة الفاضلة، ص 127.

2- ناظر زاده كرمانى، فلسفه سياسى فارابى، ص 332.

3- فارابى، محمد بن طرخان، آراء اهل المدينة الفاضلة، ص 127.

4- فارابى، محمد بن طرخان، السياسة المدنية، ص 120 و فارابى، محمد بن طرخان، آراء اهل المدينة الفاضلة، ص 129.
فارابى اين نوع مدينه را مدينه ى فاسقه نام مى نهد كه سعادت را تخيل و تصور مى كنند و اعتقاد به آن دارند و حتى اعمالى كه سبب دست يابى به سعادت مى شود را مى شناسند اما در مقام عمل، مطابق با خواسته هاى مدينه ى جاهله عمل مى كنند.

5- همان و فارابى، محمد بن طرخان، آراء اهل المدينة الفاضلة، ص ص 129 و 130 .
فارابى اين نوع مدينه را مدينه ى ضاله نام مى نهد; آن ها افعال و انديشه هايى را مى پذيرند كه آن ها را به سعادت حقيقى نمى رساند و درباره ى خدا و موجودات مفارق به آراى فاسد اعتقاد دارند .

6- همان ، ص 58.

7- فارابى، محمد بن طرخان، السياسة المدنية، ص ص 101 و 102 . فارابى به اين مدينه، نزاله نام مى نهد كه به فكر رفاه و دارايى بيشتر هستند و بيش از آن چه نياز دارند انبار مى كنند و در خرج كردن اموالشان بشدت بخيل اند و ملاك برترى توان گرى ، دارايى و رفاه بيشتر است.

8- همان، ص ص 107 و 108 .  فارابىنام آن را تغلبيه مىگذارد كه هدفشان خردكردن ديگران و غلبه بر آنان است، عده اى از آنان دوست دارند از راه خدعه و نيرنگ برديگران غلبه كنند وعده اى هم از راه زوروقدرت;بعضى هم هردو راه را برمىگزينند اگر گاه براى چيرگى بر ديگران نمىكوشند به خاطر آن است كه حيات خودشان در معرض خطر قرار گرفته است.پس حفظ حيات براى آنها اهميت بيشترى يافته است.

9- پيشين، ص 114، فارابى نام آن را جماعيه مىنهد.

/ 598