بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
او با قطع نظر از چگونگى ايجاد جامعه ى آرمانى، فقط به تحليل و تبيين جامعه ى مطلوب پرداخته است.
همين امر سبب شده است جامعه ى آرمانى او را تخيلى بدانند. شايد آشوب و هرج و مرج آن عصر سبب شده است كه وى از ارايه ى اين بخش خوددارى كند. فارابى در عصرى مى زيست كه از لحاظ سياسى حكومت هاى مختلف اسلامى اعلام استقلال كردند. زمانى كه عباسيان در بغداد حكومت مى كردند;امويان در اندلس، فاطميان در مصر، صفاريان در شرق(سيستان)،آل بويه دراصفهان و رى، و بنى حمدان در شام و عراق هر يك دولتى مستقل تشكيل داده بودند. از لحاظ عقيدتى فرقه هاى مختلف در اصول و فروع قد علم كرده بودند; هر يك ديگرى را متهم به كفر مىكرد و فيلسوفان را مرتد و كافر مىدانستند. در چنين وضعيت نابهنجارى فارابى به ارايه ى نظريه ى جامعه ى فاضل پرداخت و بعيد نيست كه از ترس جانش از ارايه راه كارهاى لازم براى ايجاد جامعه ى آرمانى طفره رفته باشد.