بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
با اين حال نبايد انقلاب اسلامى را به حد و مرتبه ى شورش ها و انقلاب هاى زمينى معاصر يا قديم مانند انقلاب انگلستان، آمريكا، فرانسه و روسيه تقليل و فروكاهش داد. انقلاب اسلامى در عرض همه ى انقلاب هاى آماده گر و متذكر دينى است كه وجهه ى نفى كنندگى آن نسبت به وضع موجود بسيار قوى تر از وجهه ى فرهنگى و هنرى آن است، هرچند از فرهنگ و هنر نيز به نسبت بهره اى جدّى و عميق دارد.
بدون خودآگاهى فرهنگى و هنرى اصيل آن، وجه نفى كنندگان آن نيز بى پايه مى نمود.
اصالت و هويت دينى انقلاب در اين جا با هويت غربى متفاوت مى شود، و چالش هاى آن و برخورد تازه ى تمدن غربى در ايجاد پارادايم برخورد تمدن ها به همين اصالت و هويت باز مى گردد. همين وجهه ى نظر، به ويژه در نظر گرفتن جريان دوم يعنى تمدن اسلام مقابل غرب، نسبت به تئورى هاى پيروزى غرب پس از جنگ سرد، پايان تاريخ، ختم تضادهاى ايدئولوژيك و برترى ليبرال دموكراسى غربى در سراسر كره ى خاكى در نظريه ى فرانسيس فوكوياما قابل تأمل است. البته تئورى هاى انسانى از طريق انسان و با انسان تحقق مى يابد و هر دو تئورى هاى پايان تاريخ و برخورد تمدن ها بى نسبت با فعل دراراده ى انسانى نيست و اين جز حضور اراده ى مطلق الهى و تقدير جهانى نيست.