بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
يعنى با وجود طرح تئورى برخورد تمدنها خود به نحوى درآشتى نهايى تمدن ها به نفع غرب فكر مى كند. او در خاتمه ى مقاله اش راه كار مهار تمدن هاى كنفوسيوسى ـ اسلامى (دولت هاى شرقى) و حمايت از گروه هاى غرب گرا و سازمان هاى بين المللى را كه ارزش هاى غربى و منافع آن ها را مشروعيت مى بخشند، طرح مى كند و از اعتلاى احتمالى سرزمين هاى شرقى سخن مىگويد در حالى كه مدرن شده اند و ثروت و فنّاورى، مهارت ها و ابزار و سلاح هايى را كه از عناصر اصلى مدرنيسم است بدست آورده اند.البته او تصور مىكند مدرنيسم ممكن است با ارزش هاوفرهنگ سنّتى شرقى ها سازش كند، از اين جا غرب هر روز بيشتر ناگزير از كنار آمدن با تمدن هاى مدرن غيرغربى خواهد شد كه از نظر قدرت به غرب نزديك مى شوند ولى ارزش ها و منافعشان با ارزش ها و منافع غرب تفاوت دارد. اين وضع، ايجاب مىكند كه غرب قدرت اقتصادى و سياسى لازم را براى پاسدارى از منافع خوددربرابر تمدن هاى مزبور، حفظ كند.