بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت - جلد 2

پدید آورندگان: ابراهیم آودیچ، مهدی رستم نژاد، حجت کشفی، رینان ارون رونگسای، سیدصاق سیدنژاد، معروف عبدالمجید، سیدمجتبی آقایی، علی اسلامی، محمدهادی معرفت، ابراهیم رمضانیان، محترم شکریان، عباس پسندیده، محمد نقی زاده، محمدهادی یوسفی غروی، سید اصغر جعفری، لیلی حافظیان، محمد مطیع الرحمن، صلاح علی الکامل، غلامحسین احمدی، فرج الله هدایت نیا، محمد مددپور؛ مترجمان: مرصاد حاج آلیچ، محمدعلی سوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هرگز هرگز اى پسر [هند] جگرخوار ! آنان كه تو را برگزيدند دو دسته اند :يا مختار بوده اند (و با رغبت تو را برگزيده اند)
و يا مجبور ; آن كه مطيع تو بوده است ، عصيان خدا را كرده است و آن كه مجبور بوده است ، به حكم قرآن معذور است .» اين جواب امام (عليه السلام) ، نشان مى دهد انتخاب مردمى لزوماً مشروع نيست. لذا هر انتخاب مردم نمى تواند براى انتخاب شونده «مشروعيت ساز» باشد . انتخابى مشروع است كه مطابق حكم الهى باشد و اگر جز اين باشد ، انتخاب، نامشروع، انتخاب گر معصيت كار و انتخاب شونده نيز نامشروع است.

6- وقتى«عمر بن عبدالعزيز»به خلافت رسيد،از حاكم خوددر خراسان خواست از جانب او عالمان آن ديار را به مركز خلافت دعوت نمايد تا با آنان مشورت كند.عالمان خراسان نماينده اى نزد وى فرستادندكه به نظر مىرسد ازشيعيان امام على (عليه السلام)بوده است.دانشمند خراسانى پس از ورود ، از خليفه خواست تا صحبت آنان خصوصى باشد . خليفه امتناع كرد و گفت: «اگر به حق سخن بگويى ، همه تو را تصديق مى كنند و اگر به ناحق، تو را تكذيب مى كنند .» دانشمند خراسانى گفت: «اين را به خاطر تو گفتم نه به خاطر خودم ، شايد سخنى پيش آيد كه تو مايل نباشى ديگران بشنوند!» خليفه همه را بيرون كرد و از او خواست لب به سخن گشايد. دانشمند خراسانى سخن خود را با سؤال از منشأ مشروعيت حكومت او آغاز كردوپرسيد:«بگو بدانم اين حكومت از كجا به تو رسيده است ؟ !» اين سؤال به ظاهر ساده، اركان مشروعيت حكومت وى را لرزاندواو رامدتى طولانى به سكوت واداشت.دانشمند خراسانى درادامه گفت:«جواب نمىدهى؟»خليفه گفت:«نه .»دانشمندخراسانى پرسيد:«چرا؟» خليفه درجواب به سه مطلب اشاره كردكه هيچ كدام نمى توانست مشروعيت حكومت وى را ثابت كند: «اگر بگويم منشأ مشروعيتم «نصّ و نصب» از سوى خدا و رسول او است ، دروغ گفته ام و اگر بگويم از «اجماع مسلمين» است ، تو خواهى گفت ما مردم مشرق كه به تو رأى نداده ايم و اگر بگويم از «وراثت» است ، خواهى گفت: تو كه تنها فرزند پدرت نبوده اى!»دانشمند خراسانى گفت: «خدا را سپاس كه تو خود اعتراف كردى حق حاكميت از آن تو نيست».

/ 598