ب ) مشروعيت كسب قدرت
گفته شد كه مشروعيت شخص حاكم در نظريه ى امامت و ولايت ، ناشى از نصب الهى است و هيچ شكى در آن نيست .اما واقعيت اين است كه در مقام عمل ، ميان امامت و حكومت فاصله اى وجود دارد . يعنى هر امامى الزاماً حاكم بالفعل و زمام دار جامعه نيست; همان گونه كه هر زمام دارى ، الزاماً امام معصوم و منصوب از جانب خداى متعال نيست . هرگز ميان امامت و حاكميت يك رابطه ى قهرى، طبيعى و تكوينى وجود ندارد، به اين صورت كه هر امامى حتماً حاكم شود و هر حاكمى حتماً امام باشد . پس وقتى تكويناً و قهراً امام معصوم(عليه السلام)حاكم نيست ، در اين ميان مسأله ى مهمى رخ مى نمايد كه عبارت از «شيوه ى به حاكميت رسيدن» يا «شيوه ى كسب قدرت» است .(1) كسب قدرت راه هاى متفاوتى دارد كه به «خوب» يا «بد» تقسيم مى شود و اين خود مسأله ى جديدى است كه با بحث امامت و ولايت تفاوت دارد و طبيعتاً ملاك مشروعيتش نيز با ملاك مشروعيت امامت تفاوت خواهد داشت . پس بايد به دنبال ملاك مشروعيت براى كسب قدرت باشيم .1- مراد از كسب قدرت، حكومت كردن بر مردم است نه خلع يد ستم گران وغاصبان خلافت. اگر شرايط و زمينه هاى مردمى مهيا باشد مى توان حتى با قوه ى قهريه، قدرت را از ستم گران سلب كرد همان طور كه امامان معصوم (عليهم السلام)مى فرمودند اگر قدرت مى داشتيم عليه ستم گران قيام مى كرديم. اما نمى توان به وسيله ى زور و قوه ى قهريه بر عموم مردم اعمال حاكميت كرد، همان طور كه امامان معصوم (عليهم السلام) چنين نكردند .