ادب حضور در مراسم حج - جام معرفت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جام معرفت - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادب حضور در مراسم حج

اهل معرفت، همراه با بيان برخي اسرار حج داستانهايي نقل كرده اند كه گرچه ممكن است واقعيّت خارجي نداشته باشد، ليكن روح آنها حق است. از آن جمله اينكه: صاحب دلي با لباس ژنده و چركين به حضور صاحب مقامي بار يافت. به او گفتند: با اين لباس به پيشگاه چنان مقامي رفتن عيب است. او در جواب گفت: با لباس چركين نزد بزرگي رفتن عيب نيست، بلكه با همان لباس چركين از حضور وي برگشتن ننگ است؛ زيرا اين گونه بازگشت نشان اين است كه آن صاحب منصب او را لايق ندانست و ردّ كرد و انعام و هديه و عطيه اي بدو نبخشيد. مراد گوينده داستان مزبور اين است كه با گناه به سوي خداوند رفتن و دست پر از گناه را به درگاه او دراز كردن ننگ نيست، بلكه اگر بر اثر گذشته ناشايست و عدم بازگشت صادقانه او، خداي سبحان وي را نپذيرد و گناهان او را نبخشد و گناه آلود از پيشگاه خدا باز گردد ننگ است. همچنين گفته اند: عارفي به حضور صاحب منصبي رسيد. از او پرسيدند: چه آورده اي؟ گفت: از كسي كه به حضور بزرگي بار يافته سؤال نمي كنند: «چه آوردي؟» بلكه از او مي پرسند: «چه مي خواهي؟»؛ زيرا اگر چيزي داشت كه بدين جا نمي آمد. هيچ كس نمي تواند بگويد كه من با كوله باري از تلاشها و اندوخته هاي علمي و عملي به پيشگاه خدا رفتم؛ زيرا همه آنها مال اوست: (وما بكم من نعمةٍ فَمِنَ الله)[1]. پس اَحدي به درگاه حق با دست پُر نمي رود. از اين رو در زيارت بيت الله الحرام، كه ضيافت و مهمانداري خداوند است[2]، از كسي نمي پرسند: چه آورده اي؟ بلكه به همه مي گويند: چه مي خواهيد؟ و اگر هم بگويند: چه آوردي؟ مقصود آن است كه ظرف نياز تو چقدر است و چه اندازه حاجت آوردي تا برابر همان نياز، عطا دريافت كني.

با توجه به همين نكته است كه زائر به هنگام حضور در خانه حق عرض مي كند: «اللهم إن البيت بيتك والحرم حرمُك، والعبد عبدك، هذا مقام العائذ بك من النار»[3]. چنانكه امام سجّاد (سلام الله عليه) به پيشگاه خداوند عرض مي كرد: خدايا! فقر و تنگدستي مرا به اين جا آورده است: «سيدى عبدك ببابك، أقامته الخصاصة بين يديك، يقرع باب إحسانك بدعائه ويستعطف جميل نظرك بمكنون رجائك، فلا تعرض بوجهك الكريم عنّي»[4].

مأخذ: صهباي حج، ص 386.

[1] ـ سوره نحل، آيه 53.

[2] ـ وسائل الشيعه، ج 3، ص 84 و ج10، ص458.

[3] ـ بحار، ج 96، ص 342، و به همين مضمون، در كافي، ج 4، ص 402 ـ 401.

[4] ـ مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.

/ 162