تفاوت مراتب مؤمنان - جام معرفت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جام معرفت - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفاوت مراتب مؤمنان

بايد توجه داشت كه اين گونه ملكات، اموري ذهني يا صفاتي عرضي نيست. شاهد مطلب اينكه، خداي سبحان درباره برخي مؤمنان فرمود: آنان خود، درجات هستند: (هم درجاتٌ)[1] و اين سخن دقيقتر از اين فرموده خداست كه: (لهم درجاتٌ)[2]؛ زيرا جمله نخست درباره اوحدي از پرهيزكاران است و بيان دوم درباره متوسطان آنها. شاهد ديگر اينكه، خداي سبحان فرمود: انسان مقرب، ذاتش رَوْح و نفسش رَيْحان و دلش جنت نعيم است: (فأمّا إن كان من المقرّبين * فروحٌ وريحانٌ وجنّت نعيم)[3] و اين سخن لطيف تر از اين فرموده خداست كه: (جنّات تجري من تحتها الأنهار)4؛ زيرا سخن نخست درباره اوحدي از مخلَصان و دومي از آنِ متوسطان مخلِصان است. مطلب مزبور در آيات ديگري همچون: (فادْخلي في عبادي * وادْخلي جنّتي)[4] و (ادخلوها بسلامٍ امنين)[5] مشهود است كه آيه نخست لطيف تر از دومي است، همان گونه كه در آيات (والله خيرٌ وأبقي)[6] و (ما عند الله خيرٌ وأبقي)[7] اين چنين است[8]. البته اين ارتقا به معناي تنزه محض، به گونه فرشتگان مقرب، نيست؛ زيرا انسان واجد وجودي جامع بوده و تنزُّه و تشبّه را با هم داراست و جامع آيات شريفه (إنّ المتّقين في جنّاتٍ ونهرٍ * في مقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر)[9] است. بنابراين، اوحدي از انسانها دو بهشت دارند: يكي بهشت ديدار كه در آيه شريفه (وادخلي جنتي) به آن اشارت رفته است و ديگري بهشتي است كه در بسياري از آيات قرآن بدان تصريح شده است؛ مانند (تجري من تحتها الأنهار). بهشت، منحصر در (عند مليكٍ مقتدر) نيست؛ زيرا خداي سبحان خود تصريح كرده است كه: (إن المتّقين في جنّاتٍ ونهر). آري براي مؤمنان متوسط، تنها بهشتي است كه از زير آن جويبارها روان است؛ اما بهشت لقاء براي آنان نيست. از آنجا كه درجات بهشت به شمار آيات قرآني است[10] و ميان هر درجه با درجه ديگر فاصله بسيار است[11]، بر متخلّق به خُلق عظيم است كه به كسي كه خود عظيم است، يعني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، تأسي و اقتدا كند و چون آن حضرت فرمود: (ربّ زدني علما)[12]، پيرو راستين او نيز مي گويد: (ربّ زدني علما) و در حدي متوقّف نمي شود و بدان بسنده نمي كند، بلكه بر اوست كه بخواند وبالا رود[13] و گردنه را در نوردد و تنها بر پيمودن راه هموار اكتفا نكند. پس چون فرا روي او كريمه (فاذكروني أذكركم)[14] قرار دارد، نبايد بدين سخن خداي سبحان بسنده كند كه: (اُذكروا نعمتي الّتي أنعمت عليكم)[15]؛ زيرا ميان ذكر خدا و ذكر نعمت خدا فرق بسياري است. و چون پيش روي وي اين سخن خداي سبحان است كه: (عيناً يشرب بها عباد الله يفجّرونها تفجيراً)[16]، تنها به اين فرموده خدا كه: (إنّ الأبرار يشربون من كأسٍ كان مزاجها كافوراً)[17] چشم ندوزد؛ زيرا چشمه اي كه بندگان خدا از آن مي نوشند، خالص و ناب است؛ امّا آنكه ابرار از آن مي نوشند ممزوج به مقداري از اين چشمه خالص است، نه خود همان چشمه! پس براي ابرار شراب ممزوج و براي مقرّبان شراب خالص است؛ چنانكه اين نكته از آيات ديگري نيز استفاده مي شود؛ مانند: (ويسقون فيها كأساً كان مزاجها زنجبيلا * عيناً فيها تسمّي سلسبيلا )[18] و (يسقون من رحيقٍ مختومٍ * ختـمه مسكٌ وفي ذلك فليتنافس المتنافسون * ومزاجه من تسنيمٍ * عيناً يشرب بها المقرّبون)[19].

مأخذ: صهباي حج، ص 457.

[1] ـ سوره آل عمران، آيه 163.

[2] ـ سوره انفال، آيه 4.

[3] ـ سوره واقعه، آيات 89 ـ 88.

[4] ـ سوره فجر، آيات 30 ـ 29.

[5] ـ سوره حجر، آيه 46.

[6] ـ سوره طه، آيه 73.

[7] ـ سوره قصص، آيه 60.

[8] ـ فتوحات مكيه، ج 1، ص 686.

[9] ـ سوره قمر، آيات 55 ـ 54.

[10] ـ كافي، ج 2، ص 606.

[11] ـ بحار، ج 8، ص89 و 179 ـ 170.

[12] ـ سوره طه، آيه 114.

[13] ـ كافي، ج 2، ص 606.

[14] ـ سوره بقره، آيه 152.

[15] ـ سوره بقره، آيه 40.

[16] ـ سوره انسان، آيه 6.

[17] ـ سوره انسان، آيه 5.

[18] ـ سوره انسان، آيات 18 ـ 17.

[19] ـ سوره مطففين، آيات 28 ـ 25.

/ 162