رساله نكاحيه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رساله نكاحيه - نسخه متنی

سيد محمدحسين حسيني طهراني؛ اشراف: موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با وجود اين‌ تمام‌ پزشكان‌ و جرّاحان‌ و آسيستانان‌ و معاونان‌ و سرپرستاران‌ و پرستاران‌ و جميع‌ كادر قابلگي‌ منسوب‌ و وابسته‌ به‌ خصوص‌ اين‌ گروه‌ مي‌گويند: خانم‌ لوله‌ات‌ را ببند ! هر وقت‌ خواستي‌ باز مي‌كنيم‌ !

اين‌ خدعه آشكار و اين‌ فريب‌ روشن‌ چرا ؟!

جناب‌ محترم‌ دكتر معروف‌ و مشهور و متخصّص‌ زنان‌ كه‌ سابقه ارادت‌ حقير نزد ايشان‌ متجاوز از ده‌ سال‌ است‌: آقاي‌ دكتر مهدي‌ يغمائي‌ سلّمه‌ الله‌ مي‌گفتند: ما يكنفر را هم‌ نديده‌ايم‌ كه‌ مجدّداً گشايش‌ يابد. يكي‌ از آقايان‌ به‌ زني‌ گفته‌ بود: اگر با سيم‌ ببندند جائز مي‌باشد، نه‌ با نخ‌. زيرا با نخ‌ قابل‌ برگشت‌ نيست‌، بخلاف‌ سيم‌ !

ايشان‌ مي‌گفتند: اين‌ چه‌ گفتاري‌ است‌ ؟! بمجرّد بستن‌ لوله‌ها چنان‌ مي‌چسبند كه‌ يك‌ تكّه‌ مي‌شوند ؛ خواه‌ با نخ‌ باشد، خواه‌ با سيم‌.
خانم‌ دكتر محترم‌ ! شما با اين‌ وسعت‌ اطّلاعات‌ خود، حتماً از عوارض‌ توبكتومي‌ و وازكتومي‌ و خوردن‌ قرصهاي‌ ضدّ حاملگي‌ و سائر انواع‌ جلوگيري‌ از سرطان‌ رحم‌، و سرطان‌ پستان‌، و سكته قلبي‌، و بهم‌ خوردن‌ سيستم‌ جريان‌ خون‌ و از كار افتادن‌ يك‌ ارگان‌ رسمي‌ از پايه‌هاي‌ اصلي‌ بدن‌، و عوارض‌ بيشمار آن‌ مسلّماً و بدون‌ شكّ مطّلع‌ بوده‌ايد !!!

چرا به‌ زنان‌ ايران‌ بازگو نكرديد ؟!

سازمان‌ شما به‌ نام‌ و عنوان‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ مادران‌ و كودكانست؛ اينست‌ معني‌ بهداشت‌ ؟!

اينست‌ معني‌ حفظ‌ تندرستي‌ ؟!

اينست‌ معني‌ كوشش‌ براي‌ سلامت‌ بشر ؟!

مخدّره مجلّله‌، همشيره محترمه آقاي‌ عبدالرّحيم‌ جلاليان‌ قزويني‌، به‌ اهل‌ بيت‌ ما گفته‌اند: من‌ شكم‌ پنجم‌ را حامله‌ هستم‌ و براي‌ پيش‌آمدي‌ نزد يكي‌ از خانمهاي‌ پزشك‌ زنان‌ كه‌ در قزوين‌ شهرت‌ بسزائي‌ دارد رفتم‌. پس‌ از سلام‌ سر خود را پائين‌ انداخته‌ و از روي‌ حيا و خجالت‌ گفتم‌: اين‌ شكم‌ پنجم‌ من‌ است‌.

فوراً آن‌ خانم‌ دكتر گفت‌: «چرا خجالت‌ مي‌كشي‌ ؟! ما نفهميديم‌ اين‌
سروصداها از كجا بلند مي‌شود و ملّت‌ را به‌ كدام‌ طرف‌ سوق‌ مي‌دهند ؟! اگر زن‌ بخواهد سلامتش‌ را حفظ‌ كند بايد آبستن‌ شود.»

/ 298