رساله نكاحيه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
موضوعيّه. مثل كسي كه در شب و يا در تاريكي، يا بواسطه غلبه خواب و يا بيهوشي با زن اجنبيّه با علم به آنكه زن اوست و حلال است بياميزد، و سپس معلوم شود كه آن زن، زن او نبوده و حرام بوده است.) حقّ سقط جنين خود را ندارد. و اگر شهود نزد حاكم شهادت بر زناي او دهند، حاكم بايد صبر كند تا بچّهاش را بزايد وسپس حكم زنا، از حدّ و يا رَجْم را درباره او جاري نمايد. زيرا اجراي حدّ در حال حاملگي موجب ضرر و يا سقط طفل ميشود، و اين جائز نيست.چون انسان در اين أحكام مُتقَن و مستحكم نظر ميكند، معناي يَهْدِي بِهِ اللَهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَ'نَهُو سُبُلَ السَّلَـام برايش مكشوف ميگردد. ببينيد چه راههاي سلام و سلامت و عافيت مطلقه، و اجتناب و دوري از هر فساد و خرابي و تباهي را قرآن نشان داده و بدان رهبري نموده است !چون نطفه در رحم قرار گرفت، ديگر بهيچ وجهي نميتوان آنرا خارج كرد؛ إخراج آن به هر كيفيّتي باشد سِقط محسوب ميشود؛ و مستلزم أداء بيست دينار است.عزل [27] موجب عدم استقرار نطفه در رحم است، نه اخراج آن بعد از استقرار. و معذلك جواز آنهم محلّ اشكال است. و بنا بر فرض حرمت، موجب ده دينار ديه آن است.اشكالي كه در عزل ميباشد اينست كه: در زن عقدي دائمي، نطفه حقّ اوست و مرد نميتواند بدون رضايت او عزل كند؛ و هر بار كه عزل كند بايد ديه آنرا به زوجه دائميّه خود بدهد.و همانطور هم كه ديديم، ريختن نطفه در رحم نيز حقّ مرد است؛ و زن بهيچوجه من الوجوه چه دائميّه باشد و چه منقطعه نميتواند مرد را مجبور به
عزل كند.