رساله نكاحيه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
يا رَسولَ اللَهِ ! الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذي أظْهَرَ الدّينَ [ الَّذي ] اخْتارَهُ لِنَفْسِهِ لِتَمَسَّني رَحْمَتُكَ يا مُحَمَّدُ؛ إنّي امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ بِاللَهِ مُصَدِّقَةٌ !«اي رسول خدا ! سپاس مختصّ خداوند است، آنكه ديني را كه براي خودش اختيار نمود ظاهر كرد؛ براي آنكه رحمت تو اي محمّد به من برسد ! من زني هستم كه به خدا ايمان آوردهام و تصديق وي را نمودهام.»
در اين حال نقاب را از چهره خود كنار زد و گفت: من هند دختر عتبه هستم.رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم گفت: مَرْحَبًا بِكِ !
«آفرين بر تو، خوش آمدي!»
هند گفت: سوگند بخدا اي رسول خدا من در حالي بودم كه دوست داشتم در روي زمين، افرادي ذليلتر و خوارتر از اهل خيمه تو و اهل تو نباشند، و اينك حالم اينطور است كه دوست دارم در روي زمين افرادي عزيزتر و گراميتر از اهل اين خيمه و اين اهل بيت نباشند.رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود: و بر اين، همچنين زيادتر !
(يعني براي اسلام و ايمان اين مقدار كفايت نميكند و بايد بيش از اين، اعتراف نمائي!)
سپس رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم براي آنها قرائت قرآن نمود، و آنها بيعت كردند(و بر اساس آن شرائط، اسلامشان را پذيرفت).از ميان آنها هند گفت: نُماسِحُكَ؟
«اي رسول خدا ما براي بيعت بايد