رساله نكاحيه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اين تفكّر كه ميان باروري زن و تحصيل و مطالعه و استيفاي حقوق
اجتماعي ، و همچنين سلامت جسمي و بهداشت او تبايني وجود دارد ، از دستاويزهاي طرفداران كنترل جمعيّت است بدون آنكه استدلالي منطقي براي اثبات اين مدّعا داشته باشند .اگر چنين تبايني واقعاً وجود دارد ، مربوط به كم توجّهي ، يا بيتوجّهي جامعه به كلّيّت حقوق زنان است ؛ و به موضوع باروري آنان ارتباط ندارد . اين واقعيّت را بايد پذيرفت كه دولتها و مردان خانوادهها به مسائلي از قبيل فراهم ساختن امكانات لازم براي زنان ، تغذيه كافي بويژه براي دوران بارداري و كمكهائي براي نگهداري نوزاد ، توجّه چنداني ندارند .آنچه بايد مورد تأكيد قرار گيرد اين امورند نه پيشنهاد عقيم كردن زنان و محروم كردن آنان از همراهي با دستگاه آفرينش و مقابله با اراده الهي كه خواسته است آنها بيش از آنچه سازمان بهداشت جهاني ميگويد به وظيفه مادري همّت گمارند .متأسّفانه مشكل كشورهاي جهان سوّم اينست كه اكثر تحصيل كردههاي اين كشورها به آنچه سازمانهاي غربي توصيه ميكنند آنچنان معتقدند كه حاضر نيستند واقعيّتهاي ديگر را كه قابل لمس نيز هستند ادراك نمايند. اين تأسّف آنگاه شديدتر ميشود كه گاهي تلاش ميگردد پيشفرضهاي موجود در اذهان همين افراد ، به اسلام نيز نسبت داده شود .واقعيّت اينست كه اگر دولتها به وظائف خود در قبال حقوق زنان باردار عمل كنند و اموري از قبيل كمك هزينه ، بيمه ، درمان ، بهداشت ، تغذيه ، امكانات تحصيلي و تسهيلات شغلي را با برنامهريزي صحيح و دقيق رعايت نمايند ، تنافي و تضادّي كه اكنون تلاش ميشود ميان بارداري زنان و استيفاي حقوق آنان ترسيم شود ، هرگز زمينه بروز نخواهد داشت . آيا اين صحيح است كه ما تلاش كنيم بر ضعفهاي خودمان در برنامهريزي ، با تمسّك به اينگونه مسائل سرپوش بگذاريم ؟!