سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمومي همه انبياء بوده است ، يعني انبياء كه آمده اند ، يك كار ، يك وظيفه ، يك مأموريت و يك رسالتي كه داشته اند ، به نص قرآن مجيد عدالت بوده است . مطلب ديگري كه بايد در اينجا عرض كنم اين است :

آيا مسئله عدالت ، آن هم عدل كلي و عدل عمومي - نه عدل نسبي و فردي و شخصي - يعني عدالت به معني اينكه روزي در اين جهان براي بشر پيش بيايد
كه در آن روز اثري از اين ظلمها و ستمها و تبعيضها و جنگها و نفرتها و كينه ها و خونريزيها و استثمارها ، و از لوازم اينها ، يعني دروغها و نفاقها و نيرنگها ، و بالاخره اثري از اينهمه مفاسدي كه در ميان بشر وجود دارد نباشد ، آيا چنين روزي براي بشريت خواهد بود ؟
آيا بشريت در آينده خودش چنين دوره اي و چنين روزي و چنين قرني را خواهد داشت ؟ يا نه ، اين فقط يك خيال و يك آرزو است ، هيچوقت عمل نخواهد شد ، و يا حتي ممكن است يك كسي كه ذوق ديني و مذهبي داشته باشد - البته اين مطلب در غير شيعه صدق مي كند

- بگويد :

من منكر عدالت كلي نيستم ، من طرفدار اينكه دنيا بر اساس ظلم باشد نيستم ، ولي معتقدم اين دنياي ما آنقدر پست و دني است ، آنقدر ظلماني و تاريك است كه هيچوقت در دنيا عدل كلي و عدالت واقعي و صلح و صفاي واقعي و انسانيت واقعي و اينكه يك روزي واقعا افراد بشر با يكديگر انساني زندگي كنند نخواهد بود ، دنيا دار ظلم و تاريكي است

، همه ظلمها در آخرت جبران مي شود ، عدالت فقط مال آخرت است . در ميان غير مسلمانان و اديان ديگر چنين فكري وجود دارد . يكي از امتيازات اساسي معتقدات اسلامي - و بالاخص در ديد شيعه از اسلام - همين است كه :

بدبين نباشيد ، دوره ظلم و ستم ، دوره


جنگ و دعوا ، دوره اختلاف ، دوره فساد اخلاق ، و دوره سياهي و ظلمت يك دوره موقت است و عاقبت نورانيت و عدالت است . اگر هم [ اين تعليم ] در اديان ديگر هست ، به اين روشني كه در مذهب شيعه وجود دارد قطعا در هيچ جا وجود ندارد
. اين هم يك مطلب كه آينده بشريت در همين دنيا نيكي و رخت بر بستن ظلم و آمدن عدالت است ، و اگر انسان در درجه اول قرآن كريم را تأمل بكند مي بيندقرآن اين مطلب را تأييد و تأكيد مي كند ، نويد به آينده مي دهد و آينده دنيا را روشن مي بيند

. آيات زيادي در اين زمينه هست ، از جمله همين آيه اي كه در ابتداي سخنم تلاوت كردم :

وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيئا . وعده مي دهد به اهل ايمان و مردمي كه عملشان صالح و شايسته است كه عاقبت دنيا به دست اينهاست ، آن كه در نهايت امر بر دنيا حكومت مي كند
دين الهي و معنويت و لااله الا الله است، ماديگريها و ماده پرستي ها و خود خواهيها از بين خواهد رفت ، عاقبت دنيا امنيت است :

وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا . عاقبت دنيا توحيد است به تمام مراتب خود . بنابراين ، از قرآن مجيد دو مطلب استفاده شد :

يكي اينكه هدف اساسي انبياء دو چيز است :

توحيد و بر قراري عدالت
. اولي مربوط است به ارتباط انسان با خدا ، و دومي مربوط است به ارتباط انسانها با يكديگر . مطلب دوم اينكه مسئله عدالت ، تنها يك آرزو و خيال نيست ، يك واقعيتي است كه دنيا به سوي آن مي رود ، يعني


سنت الهي است و خدا عدالت را در نهايت امر بر دنيا حاكم خواهد كرد و بر اين دنيا قرنها و قرنها - كه ما نمي دانيم چقدر است ، شايد ميليونها سال ، و شايد صدها ميليون سال - بشر حكومت خواهد كرد اما يك بشر بالغ ، يك بشر انسان واقعي ، يك بشرهايي كه در ميان آنها از اين تيرگيها و ظلمهايي كه امروز هست هرگز چيزي وجود ندارد . بحث من درباره اين مطلب است كه عدل كلي در دنيا بر قرار مي شود
، بالخصوص راجع به يك جهت آن ، و آن اين است :

اسلام كه مدعي است عدل كلي در دنيا بر قرار مي شود ، بر چه اساسي مدعي است كه بر قرار مي شود ؟ لهذا سه موضوع را بايد تشريح كنم :

يكي اينكه اولا عدالت چيست ؟ دوم اينكه آيا در نهاد و فطرت بشر تمايل به عدالت وجود دارد يا اساسا در فطرت بشر ميل به عدالت وجود ندارد ،
هر وقت عدالت به بشر داده شده است و داده بشود ، به زور است ، تحميل است ، بشر محال است به ميل و رضاي خودش زير بار عدالت برود . و مسئله سوم اين است :

آيا عدالت عملي هست يا نيست ، و اگر عملي بشود به چه وسيله عملي خواهد شد ؟

/ 144