هشام بن الحكم - سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هشام بن الحكم

شاگرد ديگر امام هشام بن الحكم است . هشام بن الحكم يك اعجوبه است و بر تمام متكلمين زمان خودش برتري داشته و بر همه آنها پيروز بوده است . ( من اينها را به شهادت كتب اهل تسنن عرض مي كنم ) . ابوالهذيل علاف يك متكلم ايراني فوق العاده قويي است

. شبلي نعمان در " تاريخ علم كلام " مي نويسد احدي نمي توانست با ابوالهذيل مباحثه كند ، و او از تنها كسي كه مي ترسيد هشام بن الحكم بود . نظام كه او را از نوابغ روزگار شمرده اند و نظرياتي داشته كه امروز با نظريات جديد منطبق است

مثلا در باب رنگ و بو معتقد است كه رنگ و بو از جسم مستقل است ، يعني رنگ و بو آن طور كه خيال مي كردند عرضي است براي جسم ، عرضي براي جسم نيست ، مخصوصا در باب بوي معتقد است كه بوي يك چيزي است

كه در فضا پخش مي شود - شاگرد هشام بوده ( و نوشته اند كه اين رأي را از هشام بن الحكم گرفت ) و هشام بن الحكم خودش شاگردي از شاگردان امام صادق است .

حال شما از مجموع اينها ببينيد چه زمينه اي از نظر فرهنگي براي امام صادق فراهم بود و امام استفاده كرد

، زمينه اي كه نه قبلش براي هيچ امامي فراهم بود و نه بعدش به آن اندازه فراهم شد . به مقدار كمي براي حضرت رضا فراهم بود . براي حضرت موسي بن جعفر كه دوباره وضع خيلي بد شد و مسئله زندان و غيره پيش آمد . ائمه ديگر نيز همه به همان جواني جوانمرگ مي شدند ، مسموم مي شدند و از دنيا مي رفتند . نمي گذاشتند اينها زنده بمانند و الا وضع


محيط به گونه اي بود كه تا حدي مساعد بود . ولي براي امام صادق هر دو جهت حاصل شد ، هم عمر حضرت طولاني شد ( در حدود هفتاد سال

) و هم محيط و زمان مساعد بود . حال آيا اين امر چقدر ثابت مي كند تفاوت زمان امام صادق را با زمان سيدالشهداء ؟

يعني چه زمينه هايي براي امام صادق فراهم بود كه براي سيد الشهداء فراهم نبود ؟

سيدالشهداء يا بايد تا آخر عمر در خانه بنشيند آب و ناني بخورد و براي خدا عبادت كند و در واقع زنداني باشد ، و يا كشته شود ، ولي براي امام صادق اين جور نبود كه يا بايد كشته شود و يا در حال انزوا باشد ، بلكه اينطور بود كه يا بايد كشته شود
و يا از شرايط مساعد محيط حداكثر بهره برداري را بكند . ما اين مطلب را كه ائمه بعد آمدند و ارزش قيام امام حسين را ثابت و روشن كردند درك نمي كنيم .

اگر امام صادق نبود امام حسين نبود همچنانكه اگر امام حسين نبود امام صادق نبود

، يعني اگر امام صادق نبود ارزش نهضت امام حسين هم روشن و ثابت نمي شد . در عين حال امام صادق متعرض امر حكومت و خلافت نشد ولي همه مي دانند كه امام صادق با خلفا كنار هم نيامد ، مبارزه مخفي مي كرد ، نوعي جنگ سرد در ميان بود

، معايب و مثالب و مظالم خلفا ، همه به وسيله امام صادق در دنيا پخش شد ، و لهذا منصور تعبير عجيبي درباره ايشان دارد ( 1 ) . مي گويد :

هذا الشجي معترض في الحلق . . . جعفر بن محمد


. 1 منصور با امام صادق به يك وضع عجيبي رفتار مي كرد و ريشه اش هم خود امام صادق
بود . گاهي بر حضرت سخت مي گرفت و گاهي آسان . البته ظاهرا هيچوقت حضرت را زندان
نبرده باشد ولي خيلي اوقات ، ايشان را تحت نظر قرار مي داد و يك دفعه ظاهرا دو سال
حضرت را در كوفه تحت نظر قرار داد ، يعني منزلي را به امام اختصاص

/ 144