تعريف عدالت - سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف عدالت

مسئله اول كه عدالت چيست ، شايد چندان احتياج به تعريف نداشته باشد . افراد بشر كم و بيش ظلم را مي شناسند ، تبعيض را مي شناسند ، عدالت نقطه مقابل ظلم است ، نقطه مقابل تبعيض است ، و به عبارت ديگر :

افراد بشر در دنيا به حسب خلقت خودشان و به حسب فعاليتهايي كه مي كنند


و استعدادهايي كه از خود نشان مي دهند ، استحقاقهايي پيدا مي كنند ، عدالت عبارت است از اينكه آن استحقاق و آن حقي كه هر بشري به موجب خلقت خودش ، و به موجب كار و فعاليت خودش به دست آورده است ، به او داده شود
، نقطه مقابل ظلم است كه آنچه را كه فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگيرند ، و نقطه مقابل تبعيض است كه دو فرد كه در شرايط مساوي قرار دارند ، يك موهبتي را از يكي دريغ بدارند و از ديگري دريغ ندارند . ولي در عين حال از قديم الايام افرادي در ميان بشر بوده اند
از فيلسوفان قديم يونان تا دوره هاي اروپا كه اساسا منكر واقعيت داشتن عدالت بوده و هستند ، و مي گويند اصلا عدالت معني ندارد ، عدالت مساوي با زور است ، عدالت يعني آن چيزي كه قانون موجود حكم كرده باشد
، و قانون موجود هم آن است كه زور آن را به بشر تحميل كرده باشد ، پس عدالت را در نهايت امر زور تعيين مي كند . من درباره اين مطلب نمي خواهم بحث بكنم چون از بحثهاي خودم مي مانم . اين مطلب مردود است ،
عدالت خودش واقعيت دارد چون حق واقعيت دارد . حق از كجا واقعيت دارد ؟ حق از متن خلقت گرفته شده است . چون خلقت واقعيت دارد ، هر موجودي در متن خلقت يك شايستگي و يك استحقاق دارد . انسان به موجب كار و فعاليت خودش ، استحقاقهايي را به وجود مي آورد ، و عدالت هم كه عبارت است از اينكه به هر ذي حقي حقش را بدهيم معني پيدا مي كند . آن حرفها حرفهاي موهومي است .

آيا عدالت خواهي فطري است ؟

قسمت دوم عرض من بحث نسبتا بيشتري لازم دارد ، و آن اين است :

آيا در نهاد بشر تمايل به عدالت هست يا نيست ؟ بشريت چيزهايي را به حكم نهاد و فطرت خودش مي خواهد ، يعني هيچ دليلي [ بر خواستن آنها ] ندارد جز ساختمان جسمي و روحيش . مثلا شما در اين جلسه محترم شركت مي كنيد ، اين كتيبه هاي زيبا را مي بينيد ، اين لااله الا الله را در وسط مي بينيد ، در طرف راست " محمد رسول الله " را مي بينيد
، در طرف چپ " علي ولي الله " را مي بينيد ، يك ستاره مشكي به عنوان نشانه اي از عصمت كبري فاطمه زهرا سلام الله عليها مي بينيد ، اسم دوازده معصوم ديگر را مي بينيد ، آيات قرآن را كه همه ، شعارهاي اسلام است مي بينيد ،
كلام پيغمبر را مي بينيد ، كلام اميرالمؤمنين را مي بينيد ، كلام امام حسين را مي بينيد ، هر كدام با قرينه مخصوص ، كاشيهاي زيبا را مي بينيد ، خط زيبا را مي بينيد ، خط مي كنيد و خوشتان مي آيد . چرا ؟ كي شما را مجبور كرده است كه خوشتان بيايد ؟

هيچكس مجبور نكرده است . به دليل اينكه زيباست خوشتان مي آيد . در نهاد هر انساني اين قوه قرار داده شده است كه در مقابل زيبائي كه قرار مي گيرد تحسين بكند . اين ديگر نمي خواهد قانون برايش وضع كنند يا يك زوري بر انسان اعمال شود

. اين در نهاد انسان است . اينجور چيزها را مي گويند اموري كه در نهاد بشر است . علم دوستي و خيلي چيزهاي ديگر در نهاد بشر است . آيا ميل به عدالت ، يعني ميل به عادل بودن و علاقه به عادل بودن ديگران ولو انسان خودش منفعتي نداشته باشد ، و به عبارت ديگر ميل به عادل


/ 144