جلسه دوم - سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جلسه دوم

بسم الله الرحمن الرحيم در جلسه پيش عرض كرديم يكي از ائمه ما كه با مسئله خلافت و حكومت يك برخوردي به اصطلاح داشته است امام صادق است ، به اين معنا كه اولا در زمان ايشان يك وضعي پيش آمد
كه همه كساني كه داعيه حكومت و خلافت داشتند به جنب و جوش آمدند جز امام صادق كه اساسا كنار كشيد . و خصوصيت اصلي زمان ايشان همان علل و موجباتي بود كه سبب شد حكومت از امويان به عباسيان منتقل شود

.

و به علاوه ما مي بينيم كه شخصيتي مانند " ابوسلمه خلال " كه او بر ابومسلم هم تقدم داشته ( او را مي گفتند " وزير آل محمد " و ابو مسلم را مي گفتند " امير آل محمد " [ براي انتقال حكومت از امويان به عباسيان تلاش مي كند . ] و البته ابوسلمه پس از انقراض امويها و استقرار حكومت بر عباسيها تغيير عقيده مي دهد و به فكر مي افتد كه خلافت را به آل علي منتقل كند ، و


دو نامه به وسيله دو نفر مي فرستد به مدينه ، يكي براي امام صادق و يكي براي عبدالله محض - كه از بني اعمال حضرت و از اولاد امام مجتبي بود - و از اين دو نفر عبدالله محض خوشحال مي شود و استقبال مي كند
ولي امام صادق فوق العاده بي اعتنايي مي كند ، حتي نامه اش را نمي خواند و در حضور آورنده آن ، جلوي چراغ مي گيرد و مي سوزاند ، مي گويد جواب اين نامه همين است ، كه راجع به اين قسمت مفصل صحبت كرديم

به طور كلي اين مطلب بسيار روشن است كه امام صادق از نظر تصدي امر حكومت و خلافت خيلي حالت كناره گيري به خود گرفت و هيچ گونه اقدامي كه نشانه اي از تمايل امام باشد به اين كه زعامت را در دست گيرد وجود نداشت
. اين به چه علت بوده و چه جهتي در كار بوده است ؟

البته در اين جهت شك نيست كه اگر فرض كنيم كه زمينه ، زمينه مساعدي براي امام بود كه اگر اقدام مي كرد حكومت را در دست مي گرفت امام مي بايست اقدام مي كرد

، ولي صحبت در اين جهت است كه اگر زمينه صد در صد مساعد نبود و مثلا صدي پنجاه مساعد بود ، چه مانعي داشت كه امام اقدام مي كرد حتي اگر كشته مي شد .

باز همان مقايسه با وضع و روش امام حسين مطرح مي شود .

در اينجا مي خواهيم مقداري درباره مشخصات و خصوصيات عصر امام صادق و فعاليتهايي كه امام از نظر اسلامي در عهد خودشان كردند صحبت كنيم كه اگر امام حسين هم در اين زمان مي بودند قطعا به همين شكل عمل مي كردند ، و اين زمان با زمان امام حسين چه تفاوتي داشت . البته عرض كردم صحبت اين نيست كه زمينه حكومت فراهم بود و امام اقدام نكرد صحبت اين است كه چرا امام


/ 144