نظر ماركسيسم - سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظر ماركسيسم

دسته سومي هم داريم كه مي توان اين دسته را جزء دسته دوم حساب كرد . اين دسته مي گويند :

عدالت ، عملي است ولي نه از راه انسان ، انسان نمي تواند عدالت را بر قرار كند ، اين كار ، كار انسان نيست ، نه انسان را مي شود آنطور تربيت كرد
كه واقعا عدالت را از عمق جانش بخواهد و نه مي شود علم و عقل بشر را آنقدر تقويت كرد كه منفعت خودش را در عدالت بداند ، عدالت را از خداي ماشين بايد خواست ، عدالت را از ابزارهاي اقتصادي بايد خواست ، و به تعبير صحيحتر :

نبايد خواست ، به شما مربوط نيست
، شما نمي توانيد دنبال عدالت برويد ، اگر فكر كني خودت عدالتخواه بشوي دروغ است ، تو اصلا عدالتخواه نيستي ، اگر فكر كني عقلت يك روزي تو را به عدالت هدايت مي كند اين هم دروغ است ، ولي ماشين خود بخود بشر را به سوي عدالت مي كشاند
، تحولاتي كه ابزارهاي اقتصادي و توليدي پيدا مي كنند با يك حسابي كه پيش خودشان كردند و بسياري از آنها هم غلط از آب در آمد - مي رسد به دنياي سرمايه داري ، دنياي سرمايه داري خود به خود منتهي مي شود

به دنياي سوسياليستي ، و در دنياي سوسياليستي طبعا و جبرا و به حكم جبر ماشين مساوات و عدالت بر قرار مي شود ، چه تو بخواهي و چه نخواهي . تو عامل اجراي عدالت نيستي كه بيايي حساب بكني كه عقل من مرا به عدالت مي كشاند ؟ آيا تربيت من مرا به عدالت مي كشاند ؟ مي گويد اين حرفها دروغ است .

نظر اسلام

اما نظر سومي - و به يك اعتبار نظر چهارمي - كه در اينجا وجود دارد مي گويد :

همه اينها نوعي بدبيني به طبيعت و فطرت بشر است . اگر مي بيني بشريت امروز از عدالت گريزان است هنوز به مرحله كمال نرسيده است . در نهاد بشر عدالت هست

اگر بشر خوب تربيت شود ، اگر زير دست مربي كامل قرار گيرد ، مي رسد به جايي كه خودش واقعا عدالتخواه بشود ، واقعا عدالت جمع را بر منفعت فرد خودش ترجيح بدهد و همين طور كه زيبائي را دوست مي دارد ، عدالت را دوست داشته باشد ،
بلكه عدالت ، خودش از مقوله زيبائي است ولي زيبائي معقول نه زيبائي محسوس . بعد هم برايش دليل مي آورند ، مي گويند :

در مكتب ما كه مكتب دين است ، مطلب دليل دارد :

اين كه شما مي گوئيد بشر به حسب نهاد خودش عدالتخواه نيست
و زور بايد عدالت را به او تحميل كند ، يا مي گوئيد عقلش بايد برسد به جايي كه منفعت خودش را در آن بداند ، يا مي گوئيد [ تكامل ] ابزار توليد [ خود بخود عدالت را بر قرار مي كند ] ، ما مواردي به شما نشان مي دهيم كه افرادي عادل و عدالتخواه بوده اند
در صورتي كه منافعشان هم ايجاب نمي كرده است ، بر خلاف منافع فردي خودشان ، عدالت ، ايده ، هدف و آرزوشان بوده است ، بلكه عدالت را در حد يك محبوب دوست داشته اند ، و خودشان را فداي راه عدالت كرده اند

. اينها نمونه هاي بشرهاي كامل در عصرهاي گذشته بوده اند . اين نمونه ها نشان داده اند كه بشر را مي توان در مسير عدالت انداخت تا آنطور بشود ، حال اگر در حد آنها نشود ولي نمونه كوچكش مي تواند بشود .



/ 144