و در يك مواقع ديگر حتي با مشركين قرار داد صلح مي بندد ، همچنانكه در حديبيه با همين مشركين مكه كه الدالخصام پيغمبر بودند و از همه دشمنهاي پيغمبر سرسخت تر بودند ، علي رغم تمايل تقريبا عموم اصحابش قرار داد صلح امضاء كرد . باز در مدينه مي بينيم پيغمبر با يهوديان مدينه قرار داد عدم تعرض امضاء مي كند . اين حساب چه حسابي است ؟
علي عليه السلام و صلح
همچنين ما مي بينيم اميرالمؤمنين در يك جا مي جنگد ، در جاي ديگر نمي جنگد . بعد از پيغمبر اكرم كه مسئله خلافت پيش مي آيد و خلافت را ديگران مي گيرند و مي برند ، علي در آنجا نمي جنگد ، دست به شمشير نمي زند و مي گويدمن مأمور هستم كه نجنگم و نبايد بجنگم ، و هر مقدار هم كه از ديگران خشونت مي بيند ، نرمش نشان مي دهد ، به طوري كه يك وقت تقريبا مورد سؤال و اعتراض حضرت زهرا قرار گرفت كه فرمود : مالك يا ابن ابي طالب ، اشتملت شملة الجنين ، و قعدت حجرش الظنين ( 2 ) . پسر ابوطالب ! چرا مثل
. 1 صلح به معني اعم ، يعني ترك جنگ . . 2 احتجاج طبرسي ، ج 1 ص . 107