. اين است كه مي گويند صلح امام حسن زمينه را براي قيام امام حسين فراهم كرد . لازم بود كه امام حسن يك مدتي كناره گيري بكند تا ماهيت امويها كه بر مردم مخفي و مستور بود آشكار شود تا قيامي كه بناست بعد انجام گيرد ، ازنظر تاريخ قيام موجهي باشد
. پس از همين قرار داد صلح كه بعد معلوم شد معاويه پايبند اين مواد نيست عده اي از شيعيان آمدند به امام حسن عرض كردند :ديگر الان اين قرار داد صلح كأن لم يكن است - و راست هم مي گفتند زيرا معاويه آن را نقض كرد - و بنابراين شما بياييد قيام كنيد
. فرمود :نه ، قيام براي بعد از معاويه ، يعني كمي بيش از اين بايد به اينها مهلت داد تا وضع خودشان را خوب روشن كنند ، آنوقت وقت قيام است . معني اين جمله اين است كه اگر امام حسن تا بعد از معاويه زنده مي بود و در همان موقعي قرار مي گرفت
كه امام حسين قرار گرفت قطعا قيام مي كرد . بنابراين از نظر هر سه عاملي كه انگيزه هاي صحيح و مشروع و جدي قيام امام حسين بود ، وضع امام حسن با وضع امام حسين كاملا متفاوت و متغاير بود . از او تقاضاي بيعت مي كردند و از اين بيعت نمي خواستند . ( خود بيعت كردن يك مساله اي است ) . براي امام حسين از ناحيه مردم كوفه اتمام حجتي شده بود و مردم مي گفتند كوفه ديگر بعد از بيست سال بيدار شده است ، كوفه بعد از
بيست سال معاويه غير از كوفه قبل از بيست سال است ، اينها ديگر قدرشناس علي شده اند ، قدرشناس امام حسن شده اند ، قدر شناس امام حسين شده اند ، نام امام حسين كه در ميان مردم كوفه برده مي شود اشك مي ريزند ، ديگر درختها ميوه داده اند و زمينها سر سبز شده است ، بيا كه آمادگي كامل است
. اين دعوتها براي امام حسين اتمام حجت بود . براي امام حسن بر عكس بود ، هر كس وضع كوفه را مشاهده مي كرد مي ديد كوفه هيچ آمادگي ندارد . مسئله سوم مسئله فساد عملي حكومت است ( فساد حاكم را عرض نمي كنم
، فساد حاكم يك مطلب است ، فساد عمل حكومت مطلب ديگري است ) . معاويه هنوز در زمان امام حسن دست به كار نشده است تا ماهيت آشكار گردد ، و تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر زمينه اي [ براي قيام ] باشد ، يا به اصطلاح تكليفي بالفعل به وجود آيد ، ولي در زمان امام حسين صد در صد اينچنين بود .
مواد قرار داد
حال من مقداري از مواد قرار داد را برايتان مي خوانم تا ببينيد وضع قرار داد چگونه بوده است . مواد قرار داد را به اين شكل نوشته اند :. 1 حكومت به معاويه واگذار مي شود ( 1 ) بدين شرط كه به كتاب خدا و سنت پيغمبر و سيره خلفاي شايسته عمل كند .. 1 تعبير اينجا " حكومت " است كه اين ، تعبير فارسي آن است ولي عبارت عربي " تسليم امر " است ، يعني كار به او واگذار مي شود .