توحيدش عجيب است ، موعظه اش عجيب است ، دعا و عبادتش عجيب است ، تحليل تاريخ زمان خودش هم عجيب است . علي وقتي تحليل مي كند معاويه را ، تحليل مي كند عثمان را ، تحليل مي كند خوارج را ، تحليل مي كند
ساير جريانها را ، عجيب تحليل مي كند . از جمله علي عليه السلام درباره خوارج اينطور مي فرمايد :ثم انتم شرار الناس شما بدترين مردم هستيد . به اين مقدس مابها مي گويد شما بدترين مردم هستيد چرا ؟
ما اگر باشيم مي گوييم :اي آقا ، بالاخره هر چه باشد آدمهاي بي ضرري هستند ، آدمهاي خوبي هستند . ما اينجور آدمها را مي گوئيم آدمهاي خوب . از نظر ما اينها آدمهاي خوب هستند . ولي آيا مي دانيد چرا علي مي گويد
شما بدترين مردم هستيد ؟ جمله بعدش اين است :و من رمي به الشيطان مراميه و ضرب به تيهه . شما به اين دليل بسيار مردم بدي هستيد كه شما تيرهايي هستيد در دست شيطانها ، شيطان شما را به منزله تير قرار مي دهد ، در كمان خودش مي گذارد
و هدف خود را مي كوبد . علي ( ع ) مي گويد :شما ابزار بسيار قاطعي هستيد در دست شيطانها . و اين را هم توجه داشته باشيد كه در زمان علي عليه السلام يك طبقه منافق امثال عمر و عاص و معاويه پيدا شده بودند كه اينها عالم و دانا بودند و واقعيتها را مي دانستند
، والله علي را از ديگران بهتر مي شناختند . اين شهادت تاريخ است كه معاويه به علي ارادت داشت و با او مي جنگيد . ( دنيا طلبي ، حرص ، عقده روحي داشتن ، از اينها غافل نمانيد ) دليلش اين است كه بعد از شهادت علي عليه السلام هر كس از صحابه نزديك علي [ نزد او مي آمد ] به او مي گفت علي را براي من توصيف كن . وقتي توصيف مي كردند اشكهايش جاري مي شد و مي گفت :هيهات كه ديگر روزگار مانند
علي انساني را بياورد . افرادي بودند مثل عمر و عاص و معاويه كه علي و حكومت علي را مي شناختند ، هدفهاي علي را مي دانستند اما دنيا طلبي اما نشان نمي داد اين طبق زيرك منافق هميشه از اين خشكه مقدسها به عنوان يك تير براي زدن هدفهاي خودشان استفاده مي كردند
، و اين جريان هميشه در دنيا ادامه دارد ، اين مشكل بزرگ علي هميشه در دنيا هست ، هميشه منافق هست ، الانش هم والله معاويه و عمر و عاص هست ، در لباسهاي گوناگون ، و هميشه ابن ملجم ها و خشكه مقدسها و تيرهايي كه ابزار دست شيطانها مي باشند هستند ،
هميشه آماده ها براي گول خوردنها و تهمت زدنها هستند كه مثل علي را بگويند كافر شد ، مشرك شد . يك كسي درباره ابن سينا گفته بود كه ابن سينا كافر است ( 1 ) . ابن سينا اين رباعي را گفت :
كفر چو مني گزاف و آسان نبود
در دهر يكي چو من و آن هم كافر
پس در همه دهر يك مسلمان نبود
محكمتر از ايمان من ايمان نبود
پس در همه دهر يك مسلمان نبود
پس در همه دهر يك مسلمان نبود
. 1 هميشه بي سوادها و نادانها و جاهلها وقتي كه در مقابل دانشمندها ، با قدرتها ، باهنرها قرار مي گيرند و مي بينند جامعه براي اينها احترام قائل است ، نمي دانند چه بكنند ، ابزار ديگري كه ندارند ، اگر بگويند بي سواد است ، آثار علميش را مي بينند ، اگر بگويند بي هنر است هنرش را دارند مي بينند ، اگر بگويند بي عقل است عقلش را دارند مي بينند ، چه بگويند ؟ آخرش مي گويند اين دين ندارد ، اين كافر است ، اين مسلمان نيست .