. فرمود :" لا تقتلوا الخوارج بعدي فليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل فادركه " ( 1 ) . خوارج را بعد از من نكشيد كه آن كه حق را مي خواهد و اشتباه كرده مانند آن كه از ابتدا باطل را مي خواسته و به آن رسيده است نيست . اينها احمق و نادان اند
، ولي او از اول دنبال باطل بود و به باطل خودش هم رسيد . علي با كسي كينه ندارد ، هميشه روي حساب حرف مي زند . همين ابن ملجم را كه گرفتند و اسير كردند ، آوردند خدمت مولي علي ( ع ) . حضرت با يك صداي نحيفي ( در اثر ضربت خوردن ) چند كلمه با او صحبت كرد
، فرمود :چرا اين كار را كردي ؟ آيا من بد امامي براي تو بودم ؟ ( من نمي دانم يك نوبت بوده است يا دو نوبت يا بيشتر ، ولي همه اينها را كه عوض مي كنم نوشته اند ) يك بار مثل اينكه تحت تأثير روحانيت علي قرار گرفت ، گفت :" ا فانت تنقذ من في النار ؟ " ( 2 ) آيا يك آدم شقي و جهنمي را تو مي تواني نجات دهي ؟ من بدبخت بودم كه چنين كاري كردم ؟ و هم نوشته اند كه يك بار كه علي عليه السلام با او صحبت كرد ، با علي با خشونت