سیری در سیره ائمه اطهار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیری در سیره ائمه اطهار - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تا عدي بن حاتم بلند شد و مردم را ملامت كرد و بعد گفت من خودم كه راه افتادم ، و خودش راه افتاد ، يك هزار نفري هم داشت ، بعد ديگران راه افتادند ، و بعد خود امام حسن راه افتاد رفت به نخليه كوفه ، ده روز آنجا بود ، فقط چهار هزار نفر جمع شدند . بار دوم حضرت آمد مردم را بسيج كرد

. اين بار جمعيت زياد آمدند ، ولي باز در همانجا ضعف نشان دادند ، به يك عده از رؤسايشان پول دادند ، شب فرار كردند ورفتند ، يك عده به شكل ديگر ، ويك عده به شكل ديگر ، حضرت ديد زمينه ديگر زمينه جنگيدن افتخار آميز نيست .

سئوال :

اينكه فرموديد اگر امام حسن صلح نمي كرد تاريخ او را ملامت مي كرد
كه چرا با اين كه مي توانستي شرايط خود را در صلحنامه بگنجاني اين كار را نكردي درست به نظر نمي رسد ، زيرا مردم فرستادن كاغذ سفيد امضاء براي امام حسن را يك نيرنگ تلقي مي كردند چرا كه اين كار بدين معني است كه تو هر چه مي خواهي بنويس

، من كه حرفهاي تو را قبول ندارم . معاويه را مردم در زمان حضرت امير شناخته بودند . . .

جواب :

اتفاقا در آن سفيد امضاء ، معاويه مي توانست نيرنگ ديگري به كار ببرد و آن اين است كه ببيند شرايطي كه امام حسن مي نويسد يك شرايط اسلامي است يا شرايط غير اسلامي ؟
چون معاويه از نظر وضع و موقعيت خودش - از نظر واقعيت هم همينطور - مي خواست روشن شود كه امام حسن چه مي خواهد ؟ ( هم امام حسن مي خواست اين كار بشود و هم معاويه ) آيا شرايط او به نفع خودش است يا به نفع مسلمين ؟ ما ديديم همه شرايط به نفع مسلمين بود ، و


غير از اين ، امام حسن نه مي توانست بكند و نه مي كرد . شما مي گوييد كه مردم اين را نيرنگ تلقي مي كردند . اتفاقا مردم مي گفتند چه آدم خوبي است ! [ و به امام حسن مي گفتند ] حرفهايت را بزن ، ببينيم آخر تو چه مي خواهي ؟ آيا حرفت فقط اين است كه من بايد خليفه باشم يا حرف ديگري داري ؟
اگر حرف ديگري داري ، اين كه حاضر است كه واقعا مسلمين را به سعادت برساند . شما بعد فرموديد كه معاويه را مردم در زمان حضرت امير شناخته بودند . اتفاقا قضيه اينطور است كه مردم معاويه را بد آدمي شناخته بودند و خوب حاكمي ، و اين كه مردم كوفه سست شدند يكي به همين خاطر بود

، مي گفتند درست است كه معاويه آدم بدي است ولي با رعيت خيلي خوب است ، ببين با شاميها چگونه رفتار مي كند ! چقدر شاميها از او راضي هستند ! آنهايي كه معاويه را شناخته بودند به اين صورت شناخته بودند كه درست است كه آدم بدي است اما حاكم خوبي است

، اگر او حاكم شود هيچ فرقي ميان مردم كوفه و غير كوفه نخواهد گذاشت . مخصوصا معروف شده بود به حلم و بردباري . معاويه يك حلم سياسي ئي داشت ومورخين به او عيب گرفته اند كه نتوانست حلم سياسي خود را در مورد كوفه عملي كند ، و اگر مي كرد از نظر معنوي هم پيروز مي شد .

معاويه معروف بود به حلم سياسي . مردم مي رفتند به او فحش مي دادند ، مي خنديد و در آخر پول مي داد و آنها را جلب مي كرد . مي گفتند براي حكومت بهتر از اين ديگر نمي شود پيدا كرد ، حالا آدم بدي است آدم بدي باشد . امام حسن هم بر همين اساس [ تصميم به صلح گرفت ، و گويي به مردم مي گفت ] بسيار خوب ، ما اين آدم بد را آورديم كه كارها را خوب


انجام دهد ، حال ببينيد آنطور كه شما انتظار داريد كه اين آدم بد كارها را خوب انجام دهد انجام خواهد داد يا انجام نخواهد داد . هرگز معاويه به عنوان يك حاكم جائر شناخته نشده بود ، به عنوان يك مرد جاه طلب شناخته شده بود نه بيش از آن .

معاويه را واقعا دوران صلح امام حسن شناساند ، از نظر اينكه چگونه حاكمي است .

سئوال :

آيا امام حسين هم صلحنامه را امضاء كرده اند يا خير ؟ و آيا ايشان به صلح امام حسن اعتراضي داشته اند يا خير ؟

جواب :

من جايي نديده ام كه امام حسين هم صلحنامه را امضا كرده باشد ،
از باب اينكه ضرورتي نداشته كه امام حسين امضا كند ، چون امام حسين ، آنوقت به عنوان يك نفر تابع بود و تسليم امام حسن ، و هر چه كه امام حسن مي كرد آن را قبول داشت و متعهد بود . حتي يك عده اي كه با صلح امام حسن مخالف بودند آمدند نزد امام حسين كه ما اين صلح را قبول نداريم

، آيا بياييم با تو بيعت كنيم ؟ فرمود نه ، هر چه برادرم امام حسن كرده من تابع همان هستم . از نظر تاريخ مسلم اين است كه امام حسين صد در صد تابع صلح امام حسن بود ( 1 ) ، يعني كوچكترين ابراز مخالفتي از امام حسين نسبت به اين صلح ابراز نشده ، و ديده نشده كه جايي اعتراض كند كه من با اين صلح موافق نيستم ، و بعد كه ببيند امام حسن مصمم به صلح است تسليم شود ، نه ، هيچ اعتراضي از او ديده نشده است .

. 1 از نظر تاريخ عرض مي كنيم والا از نظر امامت كه ما نمي توانيم تفكيك كنيم .

/ 144