همه شيعيان ما در خراسان آماده هستند براي اينكه امر خلافت و ولايت به مابر گردد ، و از من خواسته است كه اين امر را از او بپذيرم . مسعودي ( 1 ) مي نويسد كه امام صادق به او گفت : " و متي كان اهل خراسان شيعة لك ؟ " كي اهل خراسان شيعه تو شده اند كه مي گويي شيعيان ما نوشته اند ؟ ! انت بعثت ابا مسلم الي خراسان ؟ ! آيا ابو مسلم را تو فرستادي به خراسان ؟ ! تو به مردم خراسان گفتي كه لباس سياه بپوشند و شعار خودشان را لباس سياه قرار دهند ( 2 ) ؟ ! آيا اينها كه از خراسان آمده اند ، ( 3 ) ، تو اينها را به اينجا آورده اي ؟ ! اصلا يك نفر از اينها را تو مي شناسي ؟ ! عبدالله از اين سخنان ناراحت شد . ( انسان وقتي چيزي را خيلي بخواهد ، بعد هم مژده اش را به او بدهند ديگر نمي تواند در اطراف قضيه زياد فكر
. 1 مسعودي يك مورخ است و در اينكه شيعه باشد يا سني ، به مفهومي كه ما امروز مي گوئيم " شيعه " قطعا سني است ، چون ما ملاك تشيع و تسنن قدر مسلم اين مي دانيم كه در مسئله خلافت ، ابوبكر و غيره غاصب هستند ، در حالي كه او يك احترام فوق العاده اي براي خلفا قائل است ، ولي در عين حال نسبت به ائمه هم خيلي احترام قائل است . يك كتابي نيز به او نسبت ميدهند به نام " اثبات الوصية " . ظاهر اين است كه سني است ولي به هر حال مسعودي از مورخين درجه اول اسلام است . . 2 مسئله لباس سياه ، آنطور كه نوشته اند به همان عزاي يحيي بن زيد مرسوم بود . . 3 در آن هنگام عده زيادي از خراساني ها به عراق آمده بودند ، و همانها بودند كه به بني العباس كمك دادند كه با عده اي از اعراب قيام كردند .