آداب باطنيه
1 فهميدن و پى بردن به عظمت كلام، به اين معنى كه بداند «قرآن» كلام الهى است كه از عرش عظمت حق نزول نموده تا به مرتبه افهام خلق رسيده براى اينكه بشر را از تيهِ ضلالت و سرگردانى به سرمنزل سعادت جاودانى هدايت كند.و كليد خزائن گوهرهاى گرانبهائى است كه هر كه بچنگ آورد، بغناى حقيقى نائل گردد و آب حياتى است كه هركه بياشامد از زندگانى جاويد بهرمند شود و داروى شفابخشى است كه هركه بنوشد از دردهاى نهانى و آشكار شفا يابد.2 دانستن و پى بردن به عظمت گوينده كلام، يعنى بداند كه گوينده آن خداوند بزرگ و آفريدگار و پروردگار جهانيان است كه ذات مقدسش جامع جميع كمالات و منزّه از همه عيوب و نواقص. و مبرّا از احتياج است.و نهايتى براى صفات كمالى و عظمت و كبريائى و علوّ او نيست و او حكيم على الاطلاق و عالم به جميع سرائر و نهان ها و ضمائر و قادر بر هر چيز وسيع و بصير و مُدرِك و لطيف و خبير است.3 از طهارت ظاهر به طهارت باطن التفات نمودن، به اين معنى كه بداند، چنانچه ظاهر «قرآن» را بدون طهارت نمى توان مسّ نمود تا زمانى انسان از سخنان زشت و ناروا پاك نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نكوهيده پيراسته نشود، حقيقت كلام حق را در نمى يابد و لذّت شيرينى آن را درك نمى نمايد.4 با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت كردن، چنانچه از «حضرت صادق عليه السلام» روايت مىكند:من قرء القرآن يخضع ولم يرقّ قلبه ولم ينشاء حزنا و وجلا فى سرّه فقد استهان بعظيم شاءن اللّه و خسر خسرانا مبيناكسى كه «قرآن» بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پيدا نشود، به تحقيق به امر بزرگ خدا توهين كرده و زيان آشكارائى نموده.(12)5 با حضور قلب و ترك حديث نفس كه روح هر عباداتى است، «قرآن» خواندن.6 در معانى آيات «قرآن» تدبّر نمودن، چنانچه در «قرآن» مىفرمايد افلايتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها(13) پس آيا در قرآن تدبر نمى كنند بلكه بر دلهاى آنان قفل زده شده.و آقا اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: در عبادت بدون علم، و در قرائتِ بدون تدبير و فكر خيرى نيست.(14)7 متحقق شده به حقايق «قرآن» از اعتقادات واخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحيد و بيان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قيامت و بهشت و دوزخ و علّت بعثت انبياء و صفات و رفتار آنها و تمجيد از گروندگان به پيغمبران و تقبيح مخالفين آنان.و بيان صفات حسنه و اخلاق پسنديده وهمچنين صفات سيّئه واعمال نكوهيده و ذكر فوائد اطاعت و ايمان و عمل صالح وزيانهاى معصيت و كفر و اعمال زشت، وبيان قصص و حكايات امم گذشته، و غير اينها از امور ديگر مىباشد كه خواننده «قرآن» بايد از هر قسمت از اين امور كاملاً بهره بردارى كند.به امور اعتقاديه آن معتقد، و به اخلاق فاضله اش متخلّق، و به اعمال شايسته اش عامل گردد. از قصص آن عبرت گرفته، به وعده هاى «قرآن» اميدوار و از وعيد آن بهراسد.8 تخصيص: يعنى متوجه باشد كه خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تكلم مىكند و گويا در محضر پيغمبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بوده و از زبان آنحضرت كلام الهى را مىشنود.9 تاءثير قلبى: يعنى از مواعظ «قرآن» متعظ و متذكر شود، (پند بگيرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب كند، به ذكر نِعَم الهى كه مىرسد شكرگزار و از بليّات ونعماتش استعاذه نمايد وبه حول و قوّه الهى متمسّك و از هر حول و قوّه اى بيزارى جويد وتوفيق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى «قرآن» را از خدا طلب نمايد.10 ترقّى به درجات و مراتب كلام حق به اين معنى كه:در مرتبه اول: خود را مقابل حق ببيند كه با خدا تكلم مىكند.و در مرتبه دوم: كلام حق را بشنود كه بنده اش را مخاطب قرار داده با او سخن مىگويد.در مرتبه سوم: خدا را به چشم دل ببيند، چنانچه از «حضرت سيّد الشهداء عليه السلام» و از «حضرت صادق عليه السلام» روايت شده است كه:(15) خداوند بر بندگانش در كتاب خود و كلام خود تجلّى مىنمايد.(16)
تلاوت كن تو قرآن مبين را
كليد باب جنّات ونعيم است
بلوح دل نگار آيات ياسين
بود قرآن كلام كبريايى
تو بر خوان سوره الناس و فلق را
دو دنيا گر كه خواهى رستگارى
يكى از شاكيان روز محشر
حسين در راه قرآن كشته گرديد
سرش گاهى به طشت و گه به پيكان
تلاوت مىنمود آيات قرآن
كه يابى كيش و آيين يقين را
مكان منكرش اندر حجيم است
بگوش جان سپر طاها و طاسين
دل غافل مكن از آن جدايى
كه دور آيى زيان ما خلق را
اطاعت كن تو امر حىّ بارى
بود قرآن به نزد حىّ داور
تنش در خاك و خون آغشته گرديد
تلاوت مىنمود آيات قرآن
تلاوت مىنمود آيات قرآن