يكى از علماء، نقل فرمودند:مردى به مرض خوره مبتلا شد و پايش را از زانو قطع كرده بودند، رفتم ببينم چه مىگويد، ديدم با آن حال مىگويد:الحمد للّه، ستايش و حمد و شكر مخصوص آن خدائى است كه يك پا را از من گرفت و يك پا و دو دست ديگر مرا گذاشت.چون هر چهار دست و پا را خودش داده بود، حالا يكى از آنها را خودش برد و سه تاى ديگرش را باقى گذاشت و نَبُرد.«اى خدا» به عزت و جلالت قسم كه هرچه گرفتى از من باقى گذاشتى و اگر ابتلا و مرض دادى، عافيت و سلامتى هم دادى.»در آن شبيكه پايش قطع شده بود تا صبح مشغول ذكر و دعاء و ثنا و حمد و تشكر از خدا بود.(94)