دست بريده - سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دست بريده

شخصى از اصحاب «حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام» كه «دستش قطع شده بود» محضر مقدس «آقا امير المؤمنين على عليه السلام» شرف ياب شد.

حضرت دست بريده او را گرفته و بجاى خودش گذاشتند و آهسته چيزى خواندند، تا شفا يافت.

مرد خوشحال و خشنود شد و رفت.

روز بعد آمد خدمت با سعادت حضرت، و گفت: يا على چه چيزى به دستم خواندى كه خوب شد؟

حضرت فرمود: «سوره حمد را خواندم»

آن شخص از روى تحقير گفت: «سوره حمد» را خواندى!

تا اين حرف را زد؛ فى الحال دستش آويزان شد و تا آخر عمر به همان حالت بى دستى باقى ماند. زيرا «سوره حمد» را كوچك شمرد.(66)




  • واقعه عشق را نيست نشانى پديد
    تا كه تو بى عاشقى از تو ببايد درست
    پى نبرى ذره اى از آنچِ طلب مىكنى
    واقعه اى بايدت تا بتوانى شود
    تا كه ببينى جمال عشق نگيرد كمال
    كار كن ار عاشقى، بار كش از مفلسى
    ز آنكه بدين سر سرى يار نيايد پديد



  • واقعه اى مشكلست بسته درى بى كليد
    خويش ببايد فروخت عشق ببايد خريد
    تا نشوى ذره وار آنچِ تويى ناپديد
    حوصله اى بايدت تا بتوانى كشيد
    مىشنوى وصف يار راست ببايد شنيد
    ز آنكه بدين سر سرى يار نيايد پديد
    ز آنكه بدين سر سرى يار نيايد پديد



(عطار)

/ 113