ملا احمد نراقى - سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ملا احمد نراقى

«مرحوم حاجى ملاّ احمد نراقى (رضوان اللّه تعالى عليه» يكى از علماى علم اخلاق است و كتاب معروف «معراج السّعادة» متعلق به آن عالم بزرگوار مىباشد.

مرحوم حاجى فرزندى داشت كه خيلى به او علاقه مند بود. اتّفاقا اين فرزند مريض مىشود، به طورى كه حاجى از خوب شدن و بهبوديش ماءيوس مىشود، و بى اختيار و ديوانه وار از خانه خارج مىشود، و در ميان كوچه و خيابانهاى كاشان شروع به قدم زدن مىكند.

ناگهان درويشى با خدا و اهل معنى (نه از اين درويشهاى صوفى مسلك از خدا بى خبر) پيدا مىشود و به حاجى سلام مىكند، و مىگويد: حاجى چرا پريشان و ناراحتى

حاجى مىفرمايد: فرزندم مريض است و از بهبودى او ماءيوس شده ام.

درويش مىگويد: اينكه مطلب سهل و آسانى است، بعد عصاى نيزه دار خودش را به زمين زد و «سوره حمد» را غلط و غُلُوط و بدون در نظر گرفتن اعراب خواند و فوت كرد و گفت: حاجى برو كه پسرت «شِفا» پيدا كرد.

حاجى با تعجّب به خانه بر مىگردد، مىبيند فرزندش عرق كرده و صحيح و سالم است. حاجى خيلى تعجّب مىكند، كه اين درويش، كى بود كه «با يك سوره حمد بى اعراب فرزندش را شفا داد.»

كسى را دنبال درويش مىفرستد، آن بنده خدا همه كوچه خيابان ها را زيرپا مىگذارد، ولى درويش را پيدا نمى كند.

بعد از هفت، هشت ماه، يك روز حاجى، درويش را در كوچه مىبيند. و به او مىگويد: اى درويش تو مرد با خدا و صاحب نفسى هستى، ولى آن روز كه «سوره حمد» را خواندى درست تلاوت نكردى و قرائتت صحيح نبود، بيا احكام تجويد و مسائل شرعيت را پيش من بخوان و ياد بگير.

درويش ناراحت مىشود و مىگويد: اشكال ندارد حالا كه «سوره حمد» ما را تو نپسنديدى، ما پس مىگيريم، بعد عصا را به زمين مىزند و دوباره «سوره حمد» را تلاوت مىكند و فُوت مىكند و مىگويد: برو.

حاجى وقتى به خانه مىآيد، مىبيند همان فرزندش دو باره مريض شده و به همان مرض هم مىميرد.(51)




  • بگويمت سخنى اى رفيق فاضل من
    به هر كه درد دل خويش را فرو خواندم
    صلاح نيست غم خويش را بدل گفتن
    بجان خود بپذير اين حديث قابل من



  • كسى بغير خدا حل نكند مشكل من
    غم فزود ولى غم نبرد از دل من
    بجان خود بپذير اين حديث قابل من
    بجان خود بپذير اين حديث قابل من



(ثابت)

/ 113