اعوذ باللّه - سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعوذ باللّه

يك روز «پيغمبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم» از جايى عبور مىكردند، ديدند مردى دارد غلام خود را مىزند و غلام مىگويد: «اَعُوذُ بِاللّهِ» پناه مىبرم به خدا، ولى آن مرد، دست از زدن بر نمى داشت. غلام تا حضرت را ديد، گفت: «اَعُوذُ بِرَسُولِ اللّه» به رسول خدا پناه مىبرم. مرد تا پيغمبر را ديد، ايستاد.

«پيغمبر رحمت للعالمين صلّى الله عليه وآله وسلّم» فرمود: بهتر آن بود كه اين غلام وقتى اسم خدا را برد، ديگر او را نمى زدى.

آن مرد گفت: به خاطر اين حرفتان او را آزاد كردم.

حضرت فرمود: اگر اين كار را نمى كردى رويت با آتش جهنّم مىسوخت.(43)

/ 113