فرياد رس - سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلسله داستان های آیه به آیه قرآن مجید - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرياد رس

«آقاى محمّد بن زياد» و «آقاى محمّد بن يسار» كه هر دو از بزرگان شيعه بودند، گفتند: ما از «آقا حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام» تفسير بسم اللّه الرحمن الرحيم را سؤال كرديم.

«آقا امام حسن عسكرى عليه السلام» فرمود:

«الله كسى است كه مردم بعد از نااميد شدن از مخلوقات در موقع حاجات و ابتلا و گرفتارى هاى شديد، به او توجّه كامل مىكنند».

و مثل اينستكه گويى: «بسم اللّه» يعنى: يارى و استعانت و كمك مىخواهم در كارهايم از خدايى كه مستحق پرستش است. و هر وقت به سويش استغاثه مىكنم، به فريادم مىرسد.

يعنى: او را بخوانى و دعا كنى و مسئلت نمائى. او استمداد كند و دعايت را مستجاب مىفرمايد.(74)

الله كيست

شخصى محضر مقدّس «آقا حضرت امام صادق عليه السلام» آمد و عرض كرد:

اى پسر رسول خدا مرا دلالت و راهنمايى و ارشاد فرمائيد به اينكه «الله» چيست

چون خيلى از مردم درباره «خدا» با من مجادله و بحث و گفتگو مىكنند و مرا به حيرت و تعجب مىاندازند.

آقا حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:

اى بنده خدا، آيا تا بحال سوار كشتى شده اى

گفت: بله فدايت شوم.

حضرت فرمود: آيا تا بحال شده كه وسط دريا كشتى شما بشكند و كشتى ديگرى براى نجات شما نباشد كه بفرياد شما برسد و شما را نجات دهد، و شما هم شنا بلد نباشيد كه بتوانيد شنا كنيد و خودتان را به ساحل برسانيد؟!

گفت: بله يابن رسول اللّه برايم پيش آمده!

حضرت فرمود: آيا در چنين حال و موقعيّتى دلت بجائى متوجّه شده و تصوّر كرده اى كه ممكن است چيزى يا موجودى توانا تو را بدون هيچ اسبابى از غرق شدن نجاتت دهد؟!

گفت: بله يابن رسول اللّه، تمام اينهايى كه فرموديد: برايم پيش آمده.

حضرت فرمود: «همان موجودى كه دلت متوجّه آن شده كه مىتواند ترا از بيچارگى نجات دهد و به فريادت برسد، همان خداست، همان الله است».(75)




  • يا رب بغير درگه تو رو كجا كنم
    گفتى كه بندگان چو بيايند بر درم
    بگذشت عمر و قافله مرگ در رسيد
    در پيشگاه عز و جلال تو اى كريم
    يارب سياه روى و تبه كار و مجرمم
    خود اعتراف جرم و گناه و خطا كنم



  • بر درگه كه رو كنم و التجا كنم
    از لطف خويش حاجت آنها روا كنم
    بايد سفر بجانب ملك بقا كنم
    آخ نشد كه پشت عبادت دو تا كنم
    خود اعتراف جرم و گناه و خطا كنم
    خود اعتراف جرم و گناه و خطا كنم



(محمود سيف شيرازى)

/ 113