محل كنونى مسجد غدير - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محل كنونى مسجد غدير

[ مجله تراثنا: شماره ى 21 ص 22-5. ]

هم اكنون غدير بصورت بيابانى است كه در آن آبگيرى و چشمه آبى است و محل مسجد- كه اكنون اثرى از آن نيست- بين چشمه و آبگير بوده است. اين منطقه در حدود 200 كيلومترى مكه در نزديكى شهر 'رابغ' در كنار روستاى جحفه كه ميقات حجاج است قرار دارد و هم اكنون بنام 'غدير' شناخته مى شود و مردم منطقه بخوبى از محل دقيق و نام آن آگاهند و مى دانند كه شيعيان هر از چندگاهى براى زيارت آن به
منطقه مى آيند و پرس و جو مى كنند.

بعنوان شاهد زنده، گزارش دو سفر تحقيقاتى كه توسط دو تن از اهل خبره به منطقه ى غدير صورت گرفته تقديم مى شود.

عاتق بن غيث بلادى

او از علماى سنى است و از سال 1393 تا 1398 براى تعيين مسير هجرت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سه سفر اكتشافى برنامه ريزى شده و با مقدمات لازم انجام داده و كليه ى شهرها و روستاها و بيابانها و چشمه ها و ساير جزئيات منطقه ى بين مكه تا مدينه را شناسايى كرده و محل آنچه از بين رفته تعيين نموده و در دو كتاب خود 'على طريق الهجرة': ص 67/60 و 'معجم معالم الحجاز': ج 3 ص 159 همراه با چند نقشه منعكس نموده است. او سفر خود به منطقه ى غدير خم و كيفيت جغرافيايى، آن را چنين توصيف مى كند:

از جحفه به 'قصر عليا' آمدم. در آنجا شخصى از اهل منطقه را ديدم و درباره ى 'چشمه ى غدير خم' سؤال كردم. او به درختان خرمايى در سمت طلوع آفتاب اشاره كرد و گفت: آنجا 'غُرَبه' است و منظورش همان غديرخم بود كه امروزه گاهى به اين نام خوانده مى شود. هشت كيلومتر پس از قصر عليا به غديرخم رسيدم كه از شرق رابغ 26 كليومتر است. آبگيرى در سمت غربى دشت است كه حدود 150 درخت خرما كنار آن است. اين دشت قبلاً 'خرّار' نام داشته و سيل در آن جارى مى شده، ولى هم اكنون تپه هايى در آن ايجاد شده كه مانع سيل است. از سمت شرقى اين آبگير دشت 'خانق' است كه آب كوههاى 'شراء' از 25 كيلومترى در آن جارى مى شود و به اين آبگير مى ريزد كه باعث بقاى اين آبگير تاريخى شده است. اين آبگير دائمى است و هر قدر خشكسالى باشد خشك نمى شود.

سمت جنوب اين آبگير، صحراى 'وبريه' است و كنار آن 'عويرضة' است.

در سمت غربى و شمال غربى غدير خم آثار شهرى باستانى ديده مى شود كه
حصارى داشته و بوضوح قابل رؤيت است. از جمله سه ساختمان بلند يا قلعه كه خراب شده است.

سه دليل مى توان ذكر كرد كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است:

1. چشمه ى غدير، كه در حجاز بودنِ يك چشمه مساوى با برقرارى يك روستا است.

2. بعد از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام فرزندان صحابه و انصار و قريش در دشتهاى حجاز متفرق شدند و براى خود باغها و آبادى هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است. بنابر اين استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، بخصوص آنكه سابقه ى حضور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز در آنجا ثابت بوده است.

3. زمينهاى اطراف غدير همه به قسمتهاى كوهپايه اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است.

اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غديرخم كه امروزه فقط چند چادرنشين در اين سو و آن سويش خيمه زده اند، روزگارى شهرآبادى بوده است. [ از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى كند و آن صراحت تاريخ در وجود مسجد غدير در آنجا است. قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود مسجد غدير است كه طبعاً بخاطر عبور حجاج زمينه ى سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است. ]

در سمت شمال شرقى، بيابان سياه رنگى است كه 'ذويبان' نام دارد. در سمت شمال غربى بيابان 'رمحه' است كه جنگلهاى درخت سَمُر [ درخت 'سَمُر' نوعى درخت مخصوصِ بيابانها و شنزارها است كه در حد فوق العاده اى رشد مى كند و شاخ و برگهاى پرپشت پيدا مى كند و شباهت زيادى به درخت چنار دارد و سايه ى مناسبى در صحراهاى خشك ايجاد مى نمايد. ] آن را فرا گرفته است.

از سمت شمال دشت وسيعى است كه همان 'وادى ظهر' است و سراسر آن را جنگلهاى درخت سَمُر بطورى پوشانده كه عبور از آن را مشكل ساخته است.

در زمين مسطح كنار غدير براى استراحت توقفى كرديم و در همين حال چوپانى
گوسفندانش را براى آن كنار غدير آورد و پس از آب خوردن از آنجا دور شدند.

سپس مؤلف كتاب مسئله ى غديرخم و سابقه ى تاريخى آن را مطرح مى كند و مى گويد: در بازگشت از حجة الوداع، در همين مكان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درباره ى على عليه السلام فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و خطبه ى مشهور غدير كنار همين آبگير بوده است كه از دليلهاى شيعه بر ولايت على بن ابى طالب عليه السلام است. [ تطبيق تاريخى محل غديرخم توسط يك كارشناس غير شيعه، آن هم نه فقط به صورت تحليل علمى بلكه در سايه ى يك سفر اكتشافى و تحقيقى ارزش بسيار بالايى دارد و بعنوان مدركى مهم و قابل استناد براى شيعه تلقى مى شود. ]

علامه دكتر شيخ عبدالهادى فَضْلى

ايشان از علماى بزرگ شيعه در منطقه ى شرقى عربستان هستند و در سالهاى 1402 و 1409 دوبار به منطقه ى غدير سفر كرده اند و با توجه به سوابق تاريخى و جغرافيايى كه در منابع شيعه و غير شيعه آمده به شناسايى غدير خم پرداخته اند و توصيف كاملى از منطقه ى غدير را طى مقاله اى كه در مجله تراثنا شماره ى 21 ص 33 -8 چاپ شده ارائه داده اند كه خلاصه اى از آن را مى آوريم:

به همراه سه نفر از جده راهى جحفه شديم و در آنجا به مسجد ميقات آمديم و از خادم مسجد راه قصر عليا را پرسيديم. از آنجا پنج كيلومتر طى كرديم تا به قصر عليا رسيديم. آنجا جاده به سمت راست از جانب مكه به موازات كوهها منحرف شد. در قسمت وسيع بيابان جاده به چند سو تقسيم شده و كم كم زير ريگها گم شده بود. چوپانى را از دور ديديم و نزد او رفتيم و از او راه 'غُرَبه' كه نام ديگر غدير است سؤال كرديم. او راهى را نشان داد و گفت: بعد از آن دشت وسيعى را مى بينيد كه بالاى آن نخلستان غربه پيدا مى شود. در وسط بيابان پيرمردى را همراه جوانى سوار بر ماشين ديديم و از او درباره ى وطنش سؤال كرديم. او گفت: كمى بعد از غربه ساكن هستيم.

گفتم: مقصد ما هم آنجاست. گفت: شما اهل منطقه ى شرقى عربستان هستيد و دنبال




غدير هستيد!! گفتم: آرى. گفت: غدير در قسمت پايين دشت سمت راست جاده است. بعد از خداحافظى به آن سمت آمديم و به لطف خداوند وارد وادى غدير شديم.

بيابان بسيار وسيعى بود و دختان سَمُر بصورت پراكنده در اين سو و آن سو ديده مى شد. اين بيابان بين دو رشته كوه در سمت شمال و جنوبى قرار داشت. در مسير سيل آن، سه دسته درختان نخل ديده مى شد كه هر دسته با ديگرى حدود 20 متر فاصله داشت.

در انتهاى غربى بيابان غدير، درختانى بود كه وسط آن چشمه اى جارى بود كه به احتمال قوى همان چشمه ى تاريخى غدير است.

بار دوم كه در سال 1409 به منطقه ى غدير سفر كرديم همان راه سفر قبلى را پيموديم تا به غدير رسيديم. در آنجا مشاهده كرديم كه سيل بسيارى از شرايط جغرافيايى منطقه را تغيير داده و تعدادى از درختان خرما از بين رفته و درختانى كه اطراف چشمه بودند- بجز چند تا- از بين رفته اند. چشمه ى غدير را ديديم كه مسيرش عوض شده و به سمت درختانى در بيست مترى چشمه مى رود.

/ 109