ابن عباس: غدير از جانب خدا بود
[ اثبات الهداة: ج 2 ص 120 ح 498. ]ابن عباس در روايتى واقعه ى غدير را اين گونه نقل كرده است:خداوند به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دستور داد على عليه السلام را براى مردم منصوب كند و آنان را به ولايت او خبر دهد. اين بود كه در روز غدير خم به ولايت او قيام نمود.
ابن عباس: اى معاويه، از غدير تعجب مى كنى
[ كتاب سليم: حديث 42. ]در مجلسى كه معاويه در مدينه در سال اول پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام تشكيل داد و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام و نيز عبداللَّه بن جعفر و عبداللَّه بن عباس را دعوت كرد، احتجاجات بسيارى بر معاويه نمودند. از جمله ابن عباس گفت:پيامبر ما صلى اللَّه عليه و آله افضل مردم و سزاوارترين آنها و بهترينشان را در غدير خم براى امتش منصوب نمود و با على عليه السلام بر امت اتمام حجت كرد و به آنان دستور اطاعت از او را داد... و به آنان خبر داد كه هر كس صاحب اختيارش پيامبر است على هم نسبت به او صاحب اختيار است.
"در روايتى چنين است:" اى معاويه، آيا تعجب مى كنى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غدير خم و در موارد زيادى نام امامان را برد و حجت را بر آنان تمام كرد و دستور به اطاعت آنان داد؟!
اسامة بن زيد: فاصله زيادى نشده كه غدير را فراموش كرده اى
[ بحارالانوار: ج 29 ص 92. ]اسامة بن زيد با لشكرى كه به دستور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله تشكيل شد به جنگ روميان رفته بود. در همين ايام حضرت از دنيا رحلت فرمود وابوبكر غاصبانه خلافت را به دست گرفت و طى نامه اى اسامه را به بيعت با خود و پذيرفتن خلافتش فراخواند. اسامه در پاسخ نامه چنين نوشت:...نامه اى از تو به دستم رسيد كه آغاز آن ضد پايان آن بود! در آغاز نامه خود را خليفه ى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله معرفى مى كنى و در آخر آن مى نويسى كه مسلمانان جمع شده و تو را بر امور خود انتخاب كردند...!
... فكر كن در اينكه حق را به اهلش بازگردانى و آن را به ايشان واگذارى كه از تو به آن سزاوارترند. خوب مى دانى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غدير خم درباره ى على عليه السلام چه فرمود، و فاصله ى زيادى هم نشده كه فراموش شده باشد!
چهل نفر از صحابه: به دليل غدير از كسى جز تو اطاعت نمى كنيم
[ بحارالانوار: ج 28 ص 259 ح 42. ]پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله همه ى مردم- بجز عده ى كمى- از دين بازگشتند و پيروى از اميرالمؤمنين عليه السلام را كنار گذاشتند. در اين ميان چهل نفر خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمدند و عرض كردند: 'نه بخدا قسم، هرگز از كسى جز تو اطاعت نمى كنيم'. حضرت فرمود: چرا؟ عرض كردند: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيديم كه در روز غدير آن مطالب را درباره ى تو مى فرمود. حضرت فرمود: بر سر پيمانتان هستيد؟ گفتند: آرى. فرمود: فردا در حاليكه سرهايتان را تراشيده ايد نزد من آييد...عده اى از انصار: سلام بر تو اى صاحب اختيار ما
[ الغدير: ج 1 ص 191-187. اثبات الهداة: ج 2 ص 213 ص 69. ]عده اى از انصار بصورت كاروانى وارد كوفه شدند و در ميدان بزرگ كوفه شترهاى خود را خواباندند و در حاليكه عمامه بر سر داشتند و شمشير حمايل كرده بودند و روى خود را پوشانده بودند به راه افتادند تا خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدند، و عرض كردند: سلام بر تو اى مولاى ما!حضرت فرمود: شما كه هستيد؟ عرض كردند: قومى از مواليان تو هستيم. فرمود: چگونه من مولاى شما هستم در حاليكه شما قومى تازه وارد هستيد؟ عرض كردند:
از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيديم كه در روز غدير خم- در حاليكه بازوان تو را گرفته بود- مى فرمود: 'خدا صاحب اختيار من است و من مولاى مؤمنينم، و هر كس من صاحب اختيار او هستم على صاحب اختيار اوست.
حضرت فرمود: شما اين مطلب را قبول داريد؟ عرض كردند: آرى. فرمود: به آن شهادت مى دهيد؟ عرض كردند: آرى. فرمود: راست مى گوييد.
سپس به راه افتادند و از خدمت حضرت بيرون آمدند. از يكى از آنان پرسيدند: شما كيستيد؟ گفتند: گروهى از انصار هستيم كه ابوايوب انصارى نيز در ميان ما است.
چهار نفر از صحابه: با استناد به غدير موالى تو هستيم
[ عوالم العلوم: ج 3:15 ص 257 ح 364. ]چهار نفر وارد كوفه شدند و در ميدان بزرگ كوفه شترهاى خود را خواباندند و خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدند و عرض كردند: السلام عليك يا اميرالمؤمنين و رحمة اللَّه و بركاته. حضرت فرمود: عليكم السلام، از كجا آمده ايد؟عرض كردند: موالى شما از فلان سرزمين هستيم. حضرت فرمود: شما از كجا موالى من هستيد؟ عرض كردند:
از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غدير خم شنيديم كه مى فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه'.