عمران بن حصين: پاسخ پيامبر درباره صاحب اختيار مردم - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمران بن حصين: پاسخ پيامبر درباره صاحب اختيار مردم

[ اثبات الهداة: ج 2 ص 173 ح 803. ]

عمران بن حصين ماجراى غدير را اينگونه نقل كرده است:

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: شما از من پرسيديد كه صاحب اختيارتان پس از من كيست؟ و من به شما خبر دادم. سپس دست على بن ابى طالب عليه السلام را در روز غدير خم گرفت و گفت: 'من كنت مولاه فعلى مولاه'.

عمران بن حصين: اى ابوبكر، روز غدير را فراموش كرده اى

[ مناقب ابن شهر آشوب: ج 2 ص 252. ]

پس از غصب خلافت، عمران بن حصين به ابوبكر گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بعنوان اميرالمؤمنين، سلام دادى! آيا آن روز را بياد مى آورى يا فراموش كرده اى؟ ابوبكر گفت: يادم هست!

بريده اسلمى: آيا احدى مى تواند بر اميرالمؤمنين امير باشد

[ مناقب ابن شهر آاشوب: ج 2 ص 252. ]

بريده ى اسلمى بعنوان اعتراض به ابوبكر در غصب خلافت گفت: تو در روز غدير از كسانى بودى كه به على بن ابى طالب 'السلام عليك يا اميرالمؤمنين' گفتى. آن روز در خاطرت هست يا فراموش كرده اى؟

ابوبكر گفت: بياد دارم. بريده گفت: آيا براى احدى از مسلمين سزاوار است بر اميرالمؤمنين امارت داشته باشد؟! عمر گفت: نبوت و امامت در يك خاندان جمع نمى شود! بريده در پاسخ اين آيه را خواند: 'بر مردم حسد مى برند نسبت به آنچه خداوند از فضل خويش به آنان عطا كرده است. ما به آل ابراهيم كتاب و حكمت داديم و به آنان مُلك عظيم عنايت كرديم' سپس گفت: پس خداوند نبوت و ملك را براى آنان جمع كرده است.

عمر غضب كرد و دستور داد او را از مسجد بيرون كردند؛ و هميشه نسبت به بريده نگاه غضب آلود داشت!!

زيد بن ارقم، ناقل متن كامل خطبه

[ العدد القوية: ص 169. التحصين: ص 578. الصراط المستقيم: ج 1 ص 301. بحارالانوار: ج 37 ص 168. ]

زيد بن ارقم كسى بود كه در روز غدير شاخه هاى درختان را بالاى سر
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نگه داشته بود تا هنگام سخنرانى حضرت به او اصابت نكند. طبعاً هنگام معرفى و بلند كردن اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از نزديك بلكه نزديك تر از همه شاهد ماجرا بود. او كسى است كه متن كامل خطبه ى مفصل پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غدير را به خاطر سپرد و آن را حفظ كرد و براى نسلهاى آينده بازگو نمود.

زيد بن ارقم، نفرين شده غدير

[ بحارالانوار: ج 31 ص 447، ج 37 ص 199. عوالم: ج 3:15 ص 89 و 490. الغدير: ج 1 ص 93. ]

شخصى مانند زيد بن ارقم بايد بارها ماجراى غدير را نقل كرده و شهادت خود را ارائه كرده باشد. در حساسترين موقعيتى كه نياز به گواهى او بود از اين اقدام سرباز زد، و آن روزى بود كه در كوفه اميرالمؤمنين عليه السلام از او و چند نفر ديگر خواست تا برخيزند و درباره ى غدير به آنچه با چشم خود ديده و با گوش خود شنيده اند شهادت دهند. با آنكه هيچ شرايط تقيه و نگران كننده اى نبود و عده اى هم برخاستند و شهادت دادند ولى او برنخاست و شهادت نداد.

در آنجا اميرالمؤمنين عليه السلام او را نفرين كرد و از مجلس بيرون نرفته چشمانش كور شد و اين معجزه چنان درباره ى او معروف شد كه هرجا مى رفت بعنوان نفرين شده ى اميرالمؤمنين عليه السلام او را نشان مى دادند.

او هم قسم ياد كرد از آن پس هر كس درباره ى غدير بپرسد آنچه ديده و شنيده را بيان كند و شهادت دهد.

زيد بن ارقم: در غدير خدا و جبرئيل شاهد پيامبر بودند

[ بحارالانوار: ج 37 ص 152. ]

برادر زيد بن ارقم مى گويد: روزى با زيد نشسته بوديم كه اسب سوارى نزديك آمد كه حال سفر از او هويدا بود. سلام كرد و پرسيد: زيد بن ارقم در ميان شما است؟
زيد گفت: من هستم، چه مى خواهى؟ آن مرد گفت: نمى دانى از كجا آمده ام؟ گفت: نه. گفت: از فسطاط مصر آمده ام تا حديثى را كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بياد دارى از تو سؤال كنم. زيد گفت: كدام حديث؟ مرد گفت: حديث غدير خم درباره ى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام. زيد تفصيلى از ماجراى غدير را بيان كرد و از جمله گفت:

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر فراز منبر در غدير فرمود: اى مردم چه كسى صاحب اختيارتر بر شما از خودتان است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: خدايا شاهد باش و تو اى جبرئيل شاهد باش- و اين را سه بار تكرار فرمود- سپس دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و او را بسوى خود بلند كرد و فرمود: 'اللهم من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله'- و اين را نيز سه مرتبه فرمود- سپس فرمود: آيا شنيديد؟ گفتند: آرى بخدا قسم. فرمود: اقرار هم كرديد؟ گفتند: آرى. حضرت فرمود: خدايا شاهد باش و تو اى جبرئيل شاهد باش.

/ 109