احمد عزيزى: جوشش غدير از غيرت
غدير خم از غيرت بجوش است
خم غدير از كف اين مى تَرَست
زانكه على ساقى اين كوثر است
ببين قرآن ناطق را خموش است
زانكه على ساقى اين كوثر است
زانكه على ساقى اين كوثر است
مكرم اصفهانى: غدير حُقّه الماس
انديشه مكن زانكه كند وسوسه خناس
بايد بشناسانيش امروز به نشناس
حق را كنى آنگونه كه حق گفت مدلّل
در باب على يعصمك اللَّه من الناس
بازار خَزَف بشكنى از حُقّه ى الماس
حق را كنى آنگونه كه حق گفت مدلّل
يوسفعلى ميرشكاك: آفتاب روى زهرا در غدير
ماه صد آئينه دارد نيمه شبها در غدير
پيش چشم آسمان، پيشانى باز على
آفتاب روى زهرا در پس معجر غدير
روزها مى گسترد خورشيد، خود را بر غدير
آفتاب روى زهرا در پس معجر غدير
آفتاب روى زهرا در پس معجر غدير
طائى شميرانى: ماه سايه آفتاب
سايبان باور نكردم مه شود بر آفتاب
آرى آرى ماه بر خورشيد گردد سايبان
مصطفى گر آفتاب آيد، على گر ماهتاب
تا نديدم بر فراز دست احمد بوتراب
مصطفى گر آفتاب آيد، على گر ماهتاب
مصطفى گر آفتاب آيد، على گر ماهتاب