شعر و ادب فارسى
آية اللَّه كمپانى: ساقىِ خمِّ غدير
باده بده ساقيا، ولى ز خمِّ غدير
وادى خمِّ غدير، منطقه ى نور شد
باز كف عقل پير، تجلّى طور شد
چنگ بزن مطربا، ولى به ياد امير
باز كف عقل پير، تجلّى طور شد
باز كف عقل پير، تجلّى طور شد
آية اللَّه كمپانى: غدير، حديثى از قديم
ولايتش كه در غدير شد فريضه ى اُمَم
كه زد قلم به لوح قلب سيّد اُمم رقم
حديثى از قديم بود ثبت دفتر قدم
مكمّل شريعت آمد و متمّم نعم
آية اللَّه ميرزا حبيب اللَّه خراسانى: نوبت خم و غدير است
امروز بگو، مگو چه روز است؟
موجود شد از براى امروز
امروز ز روى نص قرآن
امروز به امر حضرت حق
امروز وجود پرده برداشت
امروز كه روز دار و گيراست
از جام و سبو گذشت كارم
امروز به امر حضرت حق
امروز به خلق گردد اظهار
عالم همه هر چه بود و هستند
امروز به يك پياله مستند
تا گويمت اين سخن به اكرام
آغاز وجود تا به انجام
بگرفت كمال، دين اسلام
شد نعمت حق به خلق اتمام
رخساره ى خويش جلوه گر داشت
مى ده كه پياله دلپذير است
وقت خم و نوبت غدير است
بر خلق جهان على امير است
آن سرّ نهان كه در ضمير است
امروز به يك پياله مستند
امروز به يك پياله مستند