قيافه هاى ظاهر فريب سقيفه در برابر غدير
سقيفه نمايان در قيافه هاى ظاهر فريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.بار اول همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در ميدان جنگ در برابر على عليه السلام ظاهر شد، در حاليكه طلحه و زبير دو صحابى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز در كنار او بودند.
حضور زن در ميدان جنگ از يك سو و همسر پيامبر بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه بودن و سابقه هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود.
بار دوم به بهانه ى قتل عثمان، آخرين نماينده ى تام الاختيار سقيفه با نقشه ى صاحب
سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و بعنوان خونخواهى خليفه ى مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل 'خال المؤمنين' و 'كاتب وحى' را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.
غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و بدست نيروهاى فداكار و ريشه دار خود چون عمار و اويس قرنى و مالك اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند.
بار سوم كج فكران پينه بر پيشانى- كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى كشيدند- به ميدان غدير آمدند.
شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير بدست سقيفه بنظر مى آمد.
مذبح غدير
معاويه، اين سگ بچه ى سقيفه- كه اكنون بزرگ شده و چنگالهاى تيز و دندانهاى درنده اش كارسازتر بود- در طول بيست سال مذبح بزرگى براى غدير آماده كرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد و خونشان را با لشكر سقيفه سركشيد تا براى كربلا قوى تر شوند و شدند.با مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد، اين مذبح بزرگ آماده ى سر بريدن غدير بود، و اينسان شد كه غدير را به مسلخ كربلا كشاندند و مى رفت تا خوابهاى رؤساى سقيفه تعبير شود.
غدير يعنى حسين عليه السلام
اين بار غدير با همه ى وجود و به همراه تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان آمد. اكنون غدير 'حسين عليه السلام' بود كه همراه گروهى آماده ى شهادت و قطعه قطعه شدن و فداشدن و اسير شدن و اشك ريختن براى غديرِ سر بريده و معرفى غدير به بى خبران شام به مصاف سقيفه رفت.
آرى غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه هاى آسمان عمود آن را غارت كردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت؛ امّا...!
امام صادق عليه السلام مذبح كربلا را از بازوى سياه سقيفه مى داند و مى فرمايد: [ بحارالانوار: ج 8 قديم ص 28. ]
إِذا كُتِبَ الْكِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ'،يعنى: 'آنگاه كه پيمان سقيفه امضا شد امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد'!