قيافه هاى ظاهر فريب سقيفه در برابر غدير - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قيافه هاى ظاهر فريب سقيفه در برابر غدير

سقيفه نمايان در قيافه هاى ظاهر فريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.

بار اول همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در ميدان جنگ در برابر على عليه السلام ظاهر شد، در حاليكه طلحه و زبير دو صحابى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز در كنار او بودند.

حضور زن در ميدان جنگ از يك سو و همسر پيامبر بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه بودن و سابقه هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود.

بار دوم به بهانه ى قتل عثمان، آخرين نماينده ى تام الاختيار سقيفه با نقشه ى صاحب
سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و بعنوان خونخواهى خليفه ى مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل 'خال المؤمنين' و 'كاتب وحى' را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.

غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و بدست نيروهاى فداكار و ريشه دار خود چون عمار و اويس قرنى و مالك اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند.

بار سوم كج فكران پينه بر پيشانى- كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقيفه بر دوش مى كشيدند- به ميدان غدير آمدند.

شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، آغاز راهى براى ذبح غدير بدست سقيفه بنظر مى آمد.

مذبح غدير

معاويه، اين سگ بچه ى سقيفه- كه اكنون بزرگ شده و چنگالهاى تيز و دندانهاى درنده اش كارسازتر بود- در طول بيست سال مذبح بزرگى براى غدير آماده كرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد و خونشان را با لشكر سقيفه سركشيد تا براى كربلا قوى تر شوند و شدند.

با مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد، اين مذبح بزرگ آماده ى سر بريدن غدير بود، و اينسان شد كه غدير را به مسلخ كربلا كشاندند و مى رفت تا خوابهاى رؤساى سقيفه تعبير شود.
غدير يعنى حسين عليه السلام

اين بار غدير با همه ى وجود و به همراه تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان آمد. اكنون غدير 'حسين عليه السلام' بود كه همراه گروهى آماده ى شهادت و قطعه قطعه شدن و فداشدن و اسير شدن و اشك ريختن براى غديرِ سر بريده و معرفى غدير به بى خبران شام به مصاف سقيفه رفت.

آرى غدير را با ياران باوفايش سربريدند، و خيمه هاى آسمان عمود آن را غارت كردند و آتش زدند، و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت؛ امّا...!

امام صادق عليه السلام مذبح كربلا را از بازوى سياه سقيفه مى داند و مى فرمايد: [ بحارالانوار: ج 8 قديم ص 28. ]

إِذا كُتِبَ الْكِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ'،يعنى: 'آنگاه كه پيمان سقيفه امضا شد امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد'!

/ 109