بلاى الهى بر منكر غدير - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بلاى الهى بر منكر غدير

[ بحارالانوار: ج 31 ص 447، ج 37 ص 199. عوالم: ج 3:15 ص 89 و 490. الغدير: ج 1 ص 93. تفصيل بيشتر ماجرا در ص 54 كتاب حاضر آمده است. ]

پس از بيست و پنج سال خفقان كه مى رفت نسلهاى جديد را از غدير بى خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين عليه السلام، آنحضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود. در چنان شرايط حساسى كه غدير مى رفت تا جان تازه اى به خود گيرد، نياز به عده اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته اند و بچشم خود ديده اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ى ابتدائى است.

اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان بزرگ كوفه مجلس مهمى تشكيل دادند كه در آن عده ى قابل توجهى از حاضرين غدير بودند. حضرت در حضور آن جمعيت انبوه كسانى را كه در غدير حاضر بوده اند و منصوب كردن آنحضرت را بچشم خود ديده اند، قسم داد كه برخيزند و شهادت دهند.

عده اى كه حداقل سى نفر مى شدند برخاستند و به آنچه ديده بودند شهادت دادند. در اين ميان هشت نفر كه همه حضور آنان در غدير را مى دانستند براى شهادت برنخاستند. وقتى حضرت از آنان علت را پرسيد، بهانه آوردند كه فراموش كرده ايم! و گويا طورى فراموش كرده بودند كه با يادآورى هم به خاطرشان نيامد!!!
در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه اى كه مى آوريد دروغ مى گوييد و عذر بيجا تراشيده ايد خدا شما را به بلايى مبتلا كند كه براى همه ى مردم آشكار و ثابت شود. سپس براى هر يك بلاى خاصى را ذكر كردند و مجلس پايان يافت.

همه ى هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده ى اميرالمؤمنين عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه ى خدايى براى غدير بود و نتيجه اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه ى دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى دهد.

اتمام حجت پيامبر با غدير

غدير اتمام حجتى از سوى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر مسلمانان بود. پس از آن در فاصله هفتاد روزه تا رحلت نيز چند بار آنحضرت با غدير اتمام حجت نمودند و با اين اقدامات سنديت دائمى غدير را براى آينده هاى بلند مدت مسلمين تثبيت فرمودند.

بر چادرنشينان اطراف مدينه

[ بحارالانوار: ج 40 ص 54 ح 89. ]

يك چادرنشين در مسجد مدينه نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه، حاجيان قوم ما كه در حجة الوداع همراه شما بوده اند براى ما خبر آورده اند كه در بازگشت از حج در غدير خم ولايت و اطاعت او را واجب كرده اى. آيا اين يك دستور از جانب تو است يا از جانب خداست و واجب است؟

حضرت فرمود: از جانب خدا و واجب است، و ولايت او را هم بر اهل آسمان و هم اهل زمين واجب كرده است.

هدف از غدير

[ اثبات الهداة: ج 2 ص 126 ح 535. ]

از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيدند: مقصود شما از كلامتان در روز غدير چه بود كه فرموديد: 'مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ'؟ حضرت فرمود:

خدا صاحب اختيار من است و به من از خودم صاحب اختيارتر است، و در برابر دستورات او مرا امرى نيست. من نيز صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و در برابر من آنان را امرى نيست. هركس من صاحب اختيار اويم و نسبت به او از خودش صاحب اختيارترم على بن ابى طالب صاحب اختيار اوست و نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است و در برابر او برايش امرى نيست.

/ 109