زيد بن ارقم، مى خواهم غدير را از زبان خودت بشنوم - چهارده قرن با غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهارده قرن با غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيد بن ارقم، مى خواهم غدير را از زبان خودت بشنوم

[ بحارالانوار: ج 37 ص 149. ]

عطيه عوفى مى گويد: به زيد بن ارقم گفتم: داماد من از قول تو درباره ى على بن ابى طالب ماجراى غدير را نقل كرده و من دوست دارم از خودت بشنوم. زيد گفت:

هنگام ظهر بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيرون آمد و سپس در حاليكه بازوى على بن ابى طالب را گرفته بود گفت: اى مردم، آيا قبول داريد من نسبت به مردم صاحب اختيارتر از خود آنانم؟ گفتند: آرى. فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.

براء بن عازب: در سفر حج در غدير خم پياده شديم

[ بحارالانوار: ج 37 ص 149 و 168. عوالم: ج 3:15 ص 106. ]

براء بن عازب كسى است كه در روز غدير آنقدر به منبر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نزديك بود كه شاخه ى درختان را از بالاى سر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بلند كرده بود تا به حضرت
اصابت نكند و حضرت در كمال آرامش سخنرانى كند. وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام در ميدان كوفه از همين شخص خواست تا درباره ى غدير شهادت دهد سرباز زد و به نفرين آنحضرت گرفتار شد.

او بعدها از عمل خود پشيمان بوده و داستان غدير را چنين نقل كرده است:

با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در سفر حج بودم كه در غدير خم پياده شديم. دستور نماز جماعت داده شد و بين درختان براى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جارو زده شد. حضرت نماز ظهر را خواند و دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و فرمود: 'من كنت مولاه فعلى على مولاه، اللهم انصر من نصره و اخذل من خذله'.

انس بن مالك: من در غدير از پيامبر شنيدم

[ اثبات الهداة: ج 2 ص 147، ص 44 ح 179. ]

انس بن مالك خدمتكار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بوده و در غدير همه ى ماجرا را از نزديك ديده و شنيده است. او يكى از كسانى است كه در حساسترين موقعيت كه اميرالمؤمنين عليه السلام از او خواست در پيشگاه مردم به آنچه در غدير ديده شهادت دهد، از شهادت دادن سر باز زد. حضرت او را نفرين كرد و او در پيشانيش مبتلا به برص شد، بطورى كه قابل كتمان نبود و همه او را بعنوان نفرين شده ى اميرالمؤمنين عليه السلام مى شناختند.

انس پس از مبتلا شدن به نفرين حضرت تصميم گرفت هرگز ماجراى غدير را كتمان نكند و در هر جايى كه از او در اين باره سؤال شود به صراحت بيان كند. نمونه اى از آن چنين است كه گفت:

من در روز غدير خم از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم در حاليكه دست على عليه السلام را گرفته بود فرمود: آيا من نسبت به مؤمنين از خودشان صاحب اختيارتر نيستم؟ گفتند: آرى. فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله'.



/ 109