اتمام حجت خداوند با غدير
1. در غدير حارث فهرى معترضانه از خدا درخواست عذاب كرد. خداوند هم فوراً سنگى از آسمان فرستاد و او را جلوى چشم همه هلاك كرد، و اين ماجرا به عنوان اولين اتمام حجت مستقيم خداوند ثبت شد. [ الغدير: ج 1 ص 193. بحارالانوار: ج 37 ص 136 و 162 و 167. عوالم: ج 3:15 ص 56 و 57 و 129 و 144. تفصيل اين ماجرا در قسمت سوّم از بخش دوّم كتاب حاضر گذشت. ]
2. در غدير، مردم مردى زيبا صورت را ديدند كه مى گفت: 'به خدا قسم روزى مانند امروز نديدم... براى او پيمانى بست كه جز كافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمى زند...'. وقتى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيدند او كه بود؟ فرمود: او جبرئيل بود. و بدينگونه بار ديگر اتمام حجت الهى برابر ديدگان همه انجام شد. [ بحارالانوار: ج 37 ص 120 و 161. عوالم: ج 3:15 ص 85 و 136. تفصيل اين ماجرا در قسمت سوّم از بخش دوّم كتاب حاضر گذشت. ]
3. عده اى از منافقين نزد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آمدند و از آن حضرت آيت و نشانه اى خواستند. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: آيا روز غدير خم براى شما كافى نبود؟ آنگاه كه من على را به امامت منصوب نمودم، منادى از آسمان ندا داد: 'اين ولى خداست، تابع او باشيد، وگرنه عذاب خدا بر شما نازل مى شود'. [ اثبات الهداة: ج 2 ص 153. ]
4. روزى ابوبكر با نيرنگى تازه براى توجيه غصب خلافت به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله درباره ى مسئله ى ولايت تو بعد از غدير چيزى را تغيير نداده... ولى اينكه تو خليفه ى او باشى در اين باره چيزى به ما نگفته است!!
حضرت فرمود: چطور است پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را به تو نشان دهم تا او به تو بگويد؟ ابوبكر پذيرفت و پس از نماز مغرب همراه اميرالمؤمنين عليه السلام به مسجد قبا آمدند و ديدند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در سمت قبله ى مسجد نشسته و خطاب به ابوبكر فرمود: 'اى ابوبكر بر ضد ولايت على اقدام كرده اى و در جاى او نشسته اى كه جاى نبوت است و جز او كسى مستحق آن نيست زيرا او وصى و خليفه ى من است...'.
با اين معجزه كه پشتوانه ى الهى داشت بار ديگر خداوند حجتش را بر غاصب حق صاحب غدير تمام كرد. [ بحارالانوار: ج 41 ص 228. ]
5. اميرالمؤمنين عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده اى از شاهدان عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده اند شهادت دهند. عده اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.
حضرت فرمود: 'اگر شما دروغ مى گوييد و بهانه مى آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ايد، خدا هر يك از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند'. بدينگونه سى سال پس از واقعه ى غدير بار ديگر اتمام حجت پروردگار ظاهر شد و هر يك از اينان به مرضى گرفتار شدند بطورى كه همه ديدند. مبتلا شدگان نزد مردم اقرار مى كردند كه ما با دعاى حضرت به عذاب الهى دچار شده ايم. [ بحارالانوار: ج 40 ص 54 ح 89. ]