شعر غدير - اسرار غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شعر غدير


[ بحارالأنوار: ج 21 ص 388، ج 37 ص 112 و 166 و 195. عوالم: ج 3:15 ص 41 و 98 و 144 و 201. كفايةالطالب: ص 64. متن عربى اشعار از كتاب سليم بن قيس: ص 828 نقل شده، كه با كمى تفاوت در كتب ديگر هم نقل شده است. ]

بخش ديگرى از مراسم پرشور غدير، در خواست حسّان بن ثابت بود. او به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله عرض كرد: يا رسول اللَّه، اجازه مى فرمائيد شعرى را كه در باره ى على بن ابى طالب- به مناسبت اين واقعه ى عظيم- سروده ام بخوانم؟

حضرت فرمودند: بخوان به نام خداوند و بركت او.

حسان بر جاى بلندى قرار گرفت و مردم براى شنيدن كلامش ازدحام كردند و گردن مى كشيدند. او گفت: 'اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاىِ پيامبر گوش كنيد'. سپس اشعارى را كه در همانجا سروده بود خواند كه به عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ذيلاً متن عربى شعر حسان و سپس ترجمه ى آن را مى آوريم:




  • اَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِىَّ مُحَمَّداً
    وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
    وَ بَلِّغْهُمُ ما أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ
    عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلهِهِمْ
    فَقامَ بِهِ إِذْ ذاكَ رافِعُ كَفِّهِ
    فَقالَ لَهُمْ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ مِنْكُمُ
    فَمَوْلاهُ مِنْ بَعْدي عَلِيٌّ وَ اِنَّني
    فَيا رَبِّ مَنْ والى عَلِيّاً فَوالِهِ
    وَ يا رَبِّ فَانْصُرْ ناصِريهِ لِنَصْرِهِمْ
    وَ يا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِليهِ وَ كُنْ لَهُمْ
    إِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً



  • لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً
    بِأنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً
    وَ إِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً
    رِسالَتَهُ إِنْ كُنْتَ تَخْشَى الْأَعادِيا
    بِيُمْنى يَدَيْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِياً
    وَ كانَ لِقَوْلي حافِظاً لَيْسَ ناسِياً
    بِهِ لَكُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ راضِياً
    وَ كُنْ لِلَّذي عادى عَلِيّاً مُعادِياً
    إِمامَ الْهُدى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّياجِيا
    إِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً
    إِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً



آيا نمى دانيد كه محمد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله كنار درختان غدير خم به حالت ندا ايستاد، و اين در حالى بود كه جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده اى.

در اينجا بود كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دست على عليه السلام را بلند كرد و با صداى بلند فرمود: 'هر كس از شما كه من مولاى او هستم و سخن مرا به ياد مى سپارد و فراموش نمى كند، مولاى او بعد از من على است، و من فقط به او- نه به ديگرى- به عنوان جانشين خود براى شما راضى هستم. پروردگارا هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هركس با على دشمنى كند او را دشمن بدار. پروردگارا،
يارى كنندگان او را يارى فرما به خاطر نصرتشان امام هدايت كننده اى را كه در تاريكيها مانند ماه شب چهارده روشنى مى بخشد. پروردگارا، خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براى حساب مى ايستند خود جزا بده'.

پس از اشعار حسان، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مى كنى، از سوى روح القدس مؤيد خواهى بود.

/ 238