غدير در برابر سقيفه - اسرار غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقرار ابوحنيفه درباره غدير


ابوحنيفه وارد مجلسى شد كه در آن درباره ى غدير خم صحبت بود. او گفت: به اصحابم گفته ام در برابر شيعيان به حديث غدير اقرار نكنيد كه شما را محكوم مى كنند!! صيرفى كه در آن مجلس بود ناراحت شد و گفت: چرا به آن اقرار نمى كنيد؟ آيا اين مطلب نزد شما ثابت نيست؟ ابوحنيفه گفت: ثابت است و خودم آن را نقل كرده ام! [ كشف المهم: ص 188. ]

اقرار مأمون عباسى درباره غدير


1. مأمون نامه اى براى بنى هاشم نوشت و در آن فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را برشمرد، و از جمله نوشت: 'او بود صاحب ولايت در حديث غدير خم'. [ الغدير: ج 1 ص 212. ]

2. مأمون در خراسان مجلسى تشكيل داد كه در آن چهل نفر از بزرگان اسلام را براى مناظره با خود دعوت كرد. در آن مجلس او درباره ى ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به حديث غدير استدلال كرد و آنان اقرار كردند. [ الغدير: ج 1 ص 210. ]

اقرار طبرى درباره غدير


در زمان طبرى مورخ معروف عامه، ابوبكر بن ابى داود درباره ى حديث غديرخم مطالب نادرستى گفته بود و اين خبر به طبرى رسيد. او در پاسخ به ابن ابى داود كتاب مستقلى درباره ى غدير نوشت و در آن صحت اسناد آن را ثابت كرد و مدارك لازم را ارائه داد. [ تاريخ الاسلام "ذهبى": ج 23 ص 283. ]

اينها نمونه هايى از اقرارهاى طرفداران سقيفه درباره ى غدير بود. در طول چهارده قرن بسيارى از بزرگان عامه در كتابها و گفتارشان به حديث غدير اعتراف كرده اند و حتى كتابهايى نوشته اند.

غدير در برابر سقيفه

در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود، ولى از همان روز كه خطابه ى غدير در آن ايراد شد ميدان جنگ سقيفه و غدير نيز آغاز شد. سرلشكران سقيفه در حالى كه مقابل منبر غدير نشسته بودند با دندانهاى تيز، غدير و غديريان را تهديد مى كردند، و به فرماندهان و وفادارانشان هشدار و آماده باش مى دادند، و حتى به صاحب غدير ناسزا مى گفتند.

/ 238