چهره هاى سقيفه در برابر غدير
اهل سقيفه كه روز اول يك چهره بيشتر نداشتند اينك به سه چهره ى شاخص و صدها چهره كه تحت همان سه چهره خلاصه مى شد به جنگ غديريان آمده بودند. اينان كه در روز اول باطن خود را كتمان مى كردند و فقط پشت سر غاصبان به نفع آنان شعار مى دادند، اكنون جهت گيرى هم نمودند و نشان دادند كه براى چه به نفع اصحاب سقيفه شعار مى دادند.گروهى بودند كه پيشانى ها از عبادت پينه بسته و ظاهر زاهدانه اى داشتند ولى با اين همه در مقابل على عليه السلام بودند. گروهى اشخاص رياست طلب بودند كه در مقابل على عليه السلام قرار گرفته بودند. گروهى مال پرست بودند و به جنگ على عليه السلام آمده بودند. گروهى عياش بودند و در برابر اميرالمؤمنين عليه السلام قرار گرفته بودند. گروهى اظهار محبت شديد نسبت به اسلام و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى كردند و با اين همه در مقابل صاحب غدير ايستاده بودند!! گروهى بغض و عناد خود را نسبت به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز كتمان نمى كردند. عده اى مبانى تازه كه صراحت در ضديت با قرآن و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله داشت مطرح مى كردند و در عين حال خود را وفادار به اسلام مى دانستند و از همان ديدگاه به جنگ اميرالمؤمنين عليه السلام آمده بودند.
قيافه هاى ظاهر فريب سقيفه در برابر غدير
از سوى ديگر سقيفه نمايان در قيافه هاى ظاهر فريب ظاهر شدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.بار اول همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در ميدان جنگ در برابر على عليه السلام ظاهر شد، در حالى كه طلحه و زبير دو صحابى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نيز در كنار او بودند. حضور زن در ميدان جنگ از يك سو و همسر پيامبر بودن از سوى ديگر براى عوام فريبى راه شكننده اى بود و تأثير به سزائى هم داشت، ولى دختر مؤسس سقيفه
بودن و سابقه هاى شومى كه از جاسوسى براى پدر در حيات و پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در پرونده داشت معرف خوبى براى نمايندگى او از سقيفه در مقابل غدير بود.
بار دوم به بهانه ى قتل عثمان، آخرين نماينده ى تام الاختيار سقيفه كه با نقشه ى صاحب سقيفه انتخاب شد. معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خونخواهى خليفه ى مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند. پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل خال المؤمنين و كاتب وحى را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.
غديريان نيز آنچنان كه بايد خود را نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه دار خود چون عمار و اويس قرنى و مالك اشتر چنان حماسه هايى آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاريخ حك نمودند.
بار سوم كج فكران نهروانى كه در واقع مولود سقيفه بودند و آرمان خودرأيى وعدم اطاعت از امام معصومِ منصوب از جانب پروردگار را همچون اهل سقيفه بر دوش مى كشيدند به ميدان غدير آمدند.
پس از آن، شهادت صاحب غدير با شمشيرى كه آب طلائى از اسم اسلام بر آن داده بودند و زهرى از ناب سقيفه بر تيغ آن كشيده بودند، براى سقيفيان آغاز راهى براى ذبح غدير به نظر مى آمد.
مذبح غدير
معاويه، اين سگ بچه ى سقيفه- كه اكنون بزرگ شده بود و چنگالهاى تيز و دندانهاى درنده اش كارسازتر بود- در طول بيست سال مذبح بزرگى براى غدير آماده كرد و هزاران نفر از غديريان را در آن سر بريد و با لشكر سقيفه خونشان را سركشيد تا براى كربلا قوى تر شوند و شدند.با مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد، اين مذبح بزرگ آماده ى سر بريدن غدير بود، و
اينسان شد كه غدير را به مسلخ كربلا كشاندند و مى رفت تا خوابهاى رؤساى سقيفه تعبير شود.
غدير يعنى حسين
اين بار غدير، با همه ى وجود و به همراهى تنى چند از فداكارترين نيروهايش به ميدان آمد. او حسين عليه السلام بود، و همراه گروهى آمد كه براى شهادت و قطعه قطعه شدن و فداشدن كمر همّت بسته بودند و گروهى ديگر كه براى اسير شدن و اشك ريختن براى غديرِ سر بريده و معرفى غدير به بى خبران شام آماده بودند. در اينجا سخن امام صادق عليه السلام علناً به ظهور رسيد كه فرمود:'إِذا كُتِبَ الْكِتابُ قُتِلَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِ السَّلامُ'،
'آنگاه كه پيمان سقيفه در مقابل غدير امضا شد امام حسين عليه السلام كشته شد'!
آرى غدير را با ياران باوفايش سربريدند و خيمه هاى آسمان عمود آن را غارت كردند و آتش زدند و عزيزان غدير را به اسيرى بردند تا در شهرهاى سقيفه به آن افتخار كنند و به همه اعلام كنند كه كار غدير پايان يافت، امّا...!
حيات حقيقى غدير
غدير از همان روز كربلا حيات حقيقى خود را آغاز كرد و پس از 50 سال كه در چنگال سقيفه و اوباش آن گرفتار بود برگ جديدى از حيات خود را ورق زد.با شهادت امام حسين عليه السلام براى بار دوم آوازه ى غدير تا دورترين نقاط دنيا رفت و حتى كفار و مشركان اهل سقيفه را لعنت كردند و سرفرازى غدير را آفرين گفتند.
اما اين بار جنگ سقيفه و غدير زبانه كشيد و حسد و كينه ى اهل سقيفه چنان شعله كشيد كه سلاّخانى چون حَجاج را به نيابت از سقيفه برگزيدند. آنها هم با چراغ آمدند و فدائيان غدير را برگزيدند و در مذبح سقيفه قطعه قطعه كردند. امثال قنبر خود را