تشكيل لشكر سقيفه
بنيانگذاران سقيفه مقارن ماجراى غدير، پيمان نامه ى نظامى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى امضا كردند و به كار نظام دادن لشكر خود پرداختند.
آنها چنان در اين كار سرعت عمل به خرج دادند كه در يك چشم به هم زدن هفتاد روزه، با لشكر عظيمى بر در خانه ى صاحب غدير ريختند و آن را به آتش كشيدند. آنان با ضرب و شتم وارد خانه شدند، و پيشگامان دفاع از غدير يعنى فاطمه و محسن عليهماالسلام را به شهادت رساندند و طناب برگردن صاحب غدير افكندند و با اين هجوم وحشيانه بر غديريان به خيال خام خود فاتحه ى غدير را خواندند.
مقاومت غدير در برابر سقيفه
اهل سقيفه غافل از اين بودند كه خداوند تعالى حافظ غدير و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مبلغ غدير و امامان عليهم السلام صاحب غديرند و در اين جنگ پيروزند. ياران غدير نيز به انتخاب صاحبان غدير لياقت عضويت در لشكر غدير را پيدا مى كنند.
در اولين درگيرى بر سر غدير يعنى غوغاى سقيفه، كه در واقع ميدان جنگ تن به تن و نابرابر بين غديريان و اهل سقيفه بود؛ غديريان با آنكه مغلوب شدند ولى با حضور صاحب غدير توانستند به بهترين وجهى حقايق را بازگو كنند و حجت را براى نسلهاى آينده تمام كنند. صف غديريان كه اول سه نفر بودند، كم كم در اثر همين حسن تدبير به هفت نفر و همچنان تا عدد ميليونى و ميلياردى رسيدند.
غدير در جمل و صفين و نهروان
اگر همان سقيفه ى روز اول بود هرگز روزى پيش نمى آمد كه اميرالمؤمنين عليه السلام را پس از 25 سال مردم به التماس براى خلافت فراخوانند. اين اثر كارهايى بود كه در روز سقيفه از طرف غديريان انجام شد. همين روزها بود كه به صف آرايى هاى جمل و صفين و نهروان انجاميد.اگر چه در سقيفه نوبت به صف آرايى نرسيد و غديريان فوراً مغلوب شدند و حتى چهل نفر غديرى پيدا نشد، ولى در جنگهاى سه گانه ى اميرالمؤمنين عليه السلام صاحبانِ شمشيرهاى بسيارى- با درجات اعتقادى متفاوت- در ركاب حضرت بودند كه فقط پنج هزار نفر شرطة الخميس [ بحارالانوار: ج 42 ص 151. ] يعنى فدائيان غدير بودند كه معناى مولى و صاحب اختيارى اميرالمؤمنين و اطاعت مطلق از مقام ولايت مطلقه را در آنجا به نمايش گذاشتند.
يكى از آنان اصبغ بن نباته بود كه وقتى از او مى پرسند: منزلت اميرالمؤمنين عليه السلام نزد شما در چه حدى است؟ مى گويد: ما شمشيرها را بر دوش گرفته ايم و بر هر كس كه او اشاره كند فرود مى آوريم...! [ بحارالانوار: ج 42 ص 150 ح 16. ]